رمان دورترین نزدیک کاور شخصیت ملیسا
#پارت_۴۹
ملیس : جووون خبریه تَتَر؟
با لبخند به گوشی نگا کردم ک تعجب کردم ملیسا سرشو گذاشته بود رو شونه ماهور و با من میحرفید ینی این کارای مثلا غیر عمدش منو کشته
ماهور حواسش ب ما نبود مث همیشه!
ملیس : خب بسه ! جواب منو بده خبریه؟
-اررررررره کشتی منوووووووو خواستگاریه!
اینو ک گفتم ملیسا چنان جیغی کشید ک ماهورم برگشت نگاش کرد!
با خنده + خواستگاریه اونه هاااا تو چرا ذوق میکنی!!!؟
اخه لنتی اصا میفهمی چی میگی؟!
اما بدور از انتظار ماور ب صفحه گوشینگا کرد چ خبر ترانه؟
من هنوزم ازش ناراحت بودم اما ب حالش فرقی نداشت که!
- سلامتی شما چ خبر؟
بجاش ملیس جواب داد : بنظرت چ خبر؟ ماهور و خبر دیگه ای جز کار؟! اولویت زندگیش چیه؟
هردوتامون باهم گفتیم کااااار
ماهور سرشو تکون داد
ملیس با ناراحتی بهم نگا کرد : ترانه جدی خواستگاریته؟
خندیدم - نه ، واسه سپهر میریم خواستگاری!
ملیس : اخرشم سپهرو ندادی ب من دختره ی نفهم
ماهور با سرتکون دادن بهش نگا کرد
منم خندید
- تو یه دور رو همه کراش زدی خوبه ماهور بت هیچی نمیگه
ملیس : داره ابرو داری میکنه خخخخ
- میریم خواستگاری پادینا!
ملیس : اووپس بلاخره کار خودشو کرد!
شونه ای بالا انداختم
-دیگه حرفی ندارم هرکاری میخوان بکنن
ملیس : باش عزیزم مزاحمت نمیشم برو به کارت برس
- شما مراحمی فعلا عزیزم!
ملیس : اودافظ
قطع کردم
مانتومو پوشیدم و زدم بیرون ...
ماهور
ملیس : هعی عجب وضعیه ها!
+ چ وضعی؟!
ملیس : بخدا بی انصافیه واسه ترانه!
+ از چه لحاظ!
ملیس : ببین باباش و عموش و ک گفتم الان داداششم میخاد دختر عموشو بگیره! کلا ترانه تنها شد اخ ابجی جونم کاش پیشش بودم
+ ملیس انقد دوسش داری؟
ملیس : اره دوسش دارم کمتر از تو درد نکشیده اما اخلاق تو چی اون چی؟
من حتی نیمدونسم ترانه یه مدتی کار میکرد ... حتی نمیدونم کجا! من عجب دوستی م خدایی خیلی کم گذاشتم براش اون این یه سالو همیشه کنارم بود همیشه بفکرم بود خوشحالم میکرد
باورم نمیشه اه !
+ میخاستی چیکار کنی ملیس؟ اگ کاری از دستم بر بیاد انجام میدم!
یهویی ملیس باذوق بغلم کرد
ملیس : ببین داری پسر خوبی میشی!
+ خب معلوم نیست چه نقشه ای برام کشیدی!
ملیس :خب نمیخام ترانه تو تهران بیرون کار کنه دلم نمیاد اصا بگو دلت راضی میشه دوستِ منه ها!
- نه عزیزم راضی نیسم ترانه عم اومد اگ خواستی به دوستام سفارشم کنم اگه خاست یجایی کار کنه اوکیه!
ملیس: ترانه درسش تموم شد استخدامش میکنی شرکت!؟
+ ملی شرکت من هنو اونجوری نیست هنو خیلی جای پیشرفت داره اگه یه روزی بشه اونجوری که من دلم میخاد عمو قول داده بهترین دانشجوشو بده به من واسه مهندسی شرکتم!
ملیس : ترانه تو رشته ش بهترینه همه ازش راضین خو !
+تا ببینیم ...
#دورترین_نزدیک
#میم_نون
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #تکست_ناب #تکست_خاص #دخترونه #love #عشق #عاشقانه #خاصترین
ملیس : جووون خبریه تَتَر؟
با لبخند به گوشی نگا کردم ک تعجب کردم ملیسا سرشو گذاشته بود رو شونه ماهور و با من میحرفید ینی این کارای مثلا غیر عمدش منو کشته
ماهور حواسش ب ما نبود مث همیشه!
ملیس : خب بسه ! جواب منو بده خبریه؟
-اررررررره کشتی منوووووووو خواستگاریه!
اینو ک گفتم ملیسا چنان جیغی کشید ک ماهورم برگشت نگاش کرد!
با خنده + خواستگاریه اونه هاااا تو چرا ذوق میکنی!!!؟
اخه لنتی اصا میفهمی چی میگی؟!
اما بدور از انتظار ماور ب صفحه گوشینگا کرد چ خبر ترانه؟
من هنوزم ازش ناراحت بودم اما ب حالش فرقی نداشت که!
- سلامتی شما چ خبر؟
بجاش ملیس جواب داد : بنظرت چ خبر؟ ماهور و خبر دیگه ای جز کار؟! اولویت زندگیش چیه؟
هردوتامون باهم گفتیم کااااار
ماهور سرشو تکون داد
ملیس با ناراحتی بهم نگا کرد : ترانه جدی خواستگاریته؟
خندیدم - نه ، واسه سپهر میریم خواستگاری!
ملیس : اخرشم سپهرو ندادی ب من دختره ی نفهم
ماهور با سرتکون دادن بهش نگا کرد
منم خندید
- تو یه دور رو همه کراش زدی خوبه ماهور بت هیچی نمیگه
ملیس : داره ابرو داری میکنه خخخخ
- میریم خواستگاری پادینا!
ملیس : اووپس بلاخره کار خودشو کرد!
شونه ای بالا انداختم
-دیگه حرفی ندارم هرکاری میخوان بکنن
ملیس : باش عزیزم مزاحمت نمیشم برو به کارت برس
- شما مراحمی فعلا عزیزم!
ملیس : اودافظ
قطع کردم
مانتومو پوشیدم و زدم بیرون ...
ماهور
ملیس : هعی عجب وضعیه ها!
+ چ وضعی؟!
ملیس : بخدا بی انصافیه واسه ترانه!
+ از چه لحاظ!
ملیس : ببین باباش و عموش و ک گفتم الان داداششم میخاد دختر عموشو بگیره! کلا ترانه تنها شد اخ ابجی جونم کاش پیشش بودم
+ ملیس انقد دوسش داری؟
ملیس : اره دوسش دارم کمتر از تو درد نکشیده اما اخلاق تو چی اون چی؟
من حتی نیمدونسم ترانه یه مدتی کار میکرد ... حتی نمیدونم کجا! من عجب دوستی م خدایی خیلی کم گذاشتم براش اون این یه سالو همیشه کنارم بود همیشه بفکرم بود خوشحالم میکرد
باورم نمیشه اه !
+ میخاستی چیکار کنی ملیس؟ اگ کاری از دستم بر بیاد انجام میدم!
یهویی ملیس باذوق بغلم کرد
ملیس : ببین داری پسر خوبی میشی!
+ خب معلوم نیست چه نقشه ای برام کشیدی!
ملیس :خب نمیخام ترانه تو تهران بیرون کار کنه دلم نمیاد اصا بگو دلت راضی میشه دوستِ منه ها!
- نه عزیزم راضی نیسم ترانه عم اومد اگ خواستی به دوستام سفارشم کنم اگه خاست یجایی کار کنه اوکیه!
ملیس: ترانه درسش تموم شد استخدامش میکنی شرکت!؟
+ ملی شرکت من هنو اونجوری نیست هنو خیلی جای پیشرفت داره اگه یه روزی بشه اونجوری که من دلم میخاد عمو قول داده بهترین دانشجوشو بده به من واسه مهندسی شرکتم!
ملیس : ترانه تو رشته ش بهترینه همه ازش راضین خو !
+تا ببینیم ...
#دورترین_نزدیک
#میم_نون
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #تکست_ناب #تکست_خاص #دخترونه #love #عشق #عاشقانه #خاصترین
۲۸.۳k
۱۹ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.