꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
Part 2
( ویو جونگ کوک)
من پسر جذاب مدرسم و همه روم کراش دارن ولی خودم زیاد خوشم نمیاد تنها یکی که مثل بقیه دخترا نیست خواهر دوستم جیمینه که معلومه از من بدش میاد .
امروز قرار بود یه دختر جدید بیاد توی کلاسمون و امیدوارم مثل بقیه دخترا نشه چون حال یکی دیگه از اون دخترا رو ندارم
وقتی با جیمین رفتم داخل کلاس دیدم همه دخترا چیغ زدن و امدن بقلم طبق معمول 😒
ولی یه دختری رو دیدم که تازه امده بود
برای اولین بار احساس کردم قبلم لرزید
موهای بلندی داخل قیافه معصوم و ناز خوشگلی هم داشت دلم می خواست ساعت ها بشینم و نگاش کنم و اونم بهم زل زده بود داشتم نگاش می کردم که جیمین زد به بازوم و گفت
جیمین : هی چیزی شده؟
جونگ کوک : نه بیا بریم بشینیم
( ویو ا/ت)
ولی خدایا من چم شده یک لحظه احساس کردم قلبم لرزید
خدایا من چم شده
اروم به یونا گفتم
ا/ت : یونا عه این پسره کیه ؟
یونا : این جونگ کوکه پسر معروف مدرسه که همه روش کراش دارن
ا/ت : حتی تو؟
یونا : البته به جز من، و از شانسم دادشم جیمین دوست صمیمیشه
ا/ت : او..
کلاسمون تمام شد و یونا گفت
یونا : برو پشت ساختمون مدرسه اونجا باید بیام یه چیزی بهت بگم
ا/ت : باشه
رفتم پشت ساختمون مدرسه تا یونا بیاد ....
(ویو جونگ کوک)
جیمین : جونگ کوک برو پشت مدرسه منو یونا می خوایم یه چیزی بهتون بگیم
جونگ کوک : اوکی
رفتم پشت مدرسه دیدم اون دختر تازه واردم اونجاست و پشتش به منه
رفت پشتش نزدیکش شدمو سرمو کردم تو گردش و گفتم
جونگ کوک : اینجا چیکار می کنی؟
تا سرشو برگردوند و اوباش کوبیدند شد به لبام
داشت بهم نگاه می کرد و منم داشتم از طعم لباش لذت می برم چشامو بستم تا خواست ازم جدا بشه دستمو گذاشتم پشت کمرش تا نزدیکم بشه اون هنوزم داشتم بهم اه می کرد که با صدای جیمین هولم داد اون ور
( ویو یونا )
همین جور که داشتم با جیمین می رفتم سمت پشت ساختمون مدرسه یونا و جونگ کوک رو دیدم که داشتن همو می بوسیدن و سری جیمین رو کشیدم عقب و اونم داشت با تعجب نگاه می کرد
جیمین : معلوم بود تو نگاه اول عاشقش شده
یونا : ا/ت هم همین طور......
حمایت.............؟ 💜
💜나는 당신을 많이 사랑합니다💜
Part 2
( ویو جونگ کوک)
من پسر جذاب مدرسم و همه روم کراش دارن ولی خودم زیاد خوشم نمیاد تنها یکی که مثل بقیه دخترا نیست خواهر دوستم جیمینه که معلومه از من بدش میاد .
امروز قرار بود یه دختر جدید بیاد توی کلاسمون و امیدوارم مثل بقیه دخترا نشه چون حال یکی دیگه از اون دخترا رو ندارم
وقتی با جیمین رفتم داخل کلاس دیدم همه دخترا چیغ زدن و امدن بقلم طبق معمول 😒
ولی یه دختری رو دیدم که تازه امده بود
برای اولین بار احساس کردم قبلم لرزید
موهای بلندی داخل قیافه معصوم و ناز خوشگلی هم داشت دلم می خواست ساعت ها بشینم و نگاش کنم و اونم بهم زل زده بود داشتم نگاش می کردم که جیمین زد به بازوم و گفت
جیمین : هی چیزی شده؟
جونگ کوک : نه بیا بریم بشینیم
( ویو ا/ت)
ولی خدایا من چم شده یک لحظه احساس کردم قلبم لرزید
خدایا من چم شده
اروم به یونا گفتم
ا/ت : یونا عه این پسره کیه ؟
یونا : این جونگ کوکه پسر معروف مدرسه که همه روش کراش دارن
ا/ت : حتی تو؟
یونا : البته به جز من، و از شانسم دادشم جیمین دوست صمیمیشه
ا/ت : او..
کلاسمون تمام شد و یونا گفت
یونا : برو پشت ساختمون مدرسه اونجا باید بیام یه چیزی بهت بگم
ا/ت : باشه
رفتم پشت ساختمون مدرسه تا یونا بیاد ....
(ویو جونگ کوک)
جیمین : جونگ کوک برو پشت مدرسه منو یونا می خوایم یه چیزی بهتون بگیم
جونگ کوک : اوکی
رفتم پشت مدرسه دیدم اون دختر تازه واردم اونجاست و پشتش به منه
رفت پشتش نزدیکش شدمو سرمو کردم تو گردش و گفتم
جونگ کوک : اینجا چیکار می کنی؟
تا سرشو برگردوند و اوباش کوبیدند شد به لبام
داشت بهم نگاه می کرد و منم داشتم از طعم لباش لذت می برم چشامو بستم تا خواست ازم جدا بشه دستمو گذاشتم پشت کمرش تا نزدیکم بشه اون هنوزم داشتم بهم اه می کرد که با صدای جیمین هولم داد اون ور
( ویو یونا )
همین جور که داشتم با جیمین می رفتم سمت پشت ساختمون مدرسه یونا و جونگ کوک رو دیدم که داشتن همو می بوسیدن و سری جیمین رو کشیدم عقب و اونم داشت با تعجب نگاه می کرد
جیمین : معلوم بود تو نگاه اول عاشقش شده
یونا : ا/ت هم همین طور......
حمایت.............؟ 💜
💜나는 당신을 많이 사랑합니다💜
۱۴.۸k
۱۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.