꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
Part 4
( از زبان ا/ت)
ا/ت : واقعا؟!
جونگ کوک : اوهوم
بعد یهو دستمو گرفت داخل چشمام نگاه کرد و گفت
جونگ کوک : حالا هم بیا بریم
و منو دنبال خودش برد داخل اسانسور
جونگ کوک : طبقه چندی؟
ا/ت : پنجم
جونگ کوک : خوبه با هم توی یه طبقه ایم
و بعدش یه لبخند کوچیک زد
و منم داشتم بهش اه می کردم
اخه یه ادم چقدر می تونه کیوت باشه
جونگ کوک : چیه نکنه دلتو بردم
ا/ت : چی.... نه نه معلومه که نه
جونگ کوک : ولی قیافت اینو نشون نمی دهد
ا/ت : چطور
جونگ کوک : اخه مثل سیب قرمز شدی
سری دستمو گذاشتم روی صورتم
جونگ کوک : ولی خوبه چون... سیب میوه مورد علاقمه
بعدش سوالی نگاش کردم
و گفت
جونگ کوک : بیا اسانسور رسید
بعدش رفتم بیرون و گفتم
ا/ت : این واحد منه
جونگ کوک : نکنه داری تعقیبم می کنی
ا/ت : چطور؟
جونگ کوک : اخه اینم خونه منه ( به واحد روبه رویی اشاره می کنه )
جونگ کوک : این خونه مجردیته ؟
ا/ت : اره
جونگ کوک : خوبه
ا/ت : پس فعلا
( چند دقیقه بعد)
وای خدا
ا/ت : این مدرسه چرا انقدر مشق داره
که یهو دیدم زنگ در خورد
وقتی باز کردم.......
( چند دقیقه قبل)
(از زبان جونگ کوک)
وای گشنمه
وایسا گفت اینجا خونه مجریدیشه
منم که دلم نمی خواد تنها غذا بخورم
پس
( زمان حال)
ا/ت : هی اینجا چیکار می کنی؟
جونگ کوک : دوک بوکی دوست داری ؟
ا/ت : چی؟
و رفتم توی خونش
جونگ کوک : چقدر اینجا قشنگه
ا/ت : لطف داری ولی میشه بگی اینکا چیکار داری؟
جونگ کوک : راستش دلم نمی خواست تنها غذا بخورم
ا/ت : همین؟
( صدای زنگ خونه)
جونگ کوک : او فک کنم غذا رو اوردن
حمایت........؟ 💜
💙다음편까지 사랑해요 안녕💙
Part 4
( از زبان ا/ت)
ا/ت : واقعا؟!
جونگ کوک : اوهوم
بعد یهو دستمو گرفت داخل چشمام نگاه کرد و گفت
جونگ کوک : حالا هم بیا بریم
و منو دنبال خودش برد داخل اسانسور
جونگ کوک : طبقه چندی؟
ا/ت : پنجم
جونگ کوک : خوبه با هم توی یه طبقه ایم
و بعدش یه لبخند کوچیک زد
و منم داشتم بهش اه می کردم
اخه یه ادم چقدر می تونه کیوت باشه
جونگ کوک : چیه نکنه دلتو بردم
ا/ت : چی.... نه نه معلومه که نه
جونگ کوک : ولی قیافت اینو نشون نمی دهد
ا/ت : چطور
جونگ کوک : اخه مثل سیب قرمز شدی
سری دستمو گذاشتم روی صورتم
جونگ کوک : ولی خوبه چون... سیب میوه مورد علاقمه
بعدش سوالی نگاش کردم
و گفت
جونگ کوک : بیا اسانسور رسید
بعدش رفتم بیرون و گفتم
ا/ت : این واحد منه
جونگ کوک : نکنه داری تعقیبم می کنی
ا/ت : چطور؟
جونگ کوک : اخه اینم خونه منه ( به واحد روبه رویی اشاره می کنه )
جونگ کوک : این خونه مجردیته ؟
ا/ت : اره
جونگ کوک : خوبه
ا/ت : پس فعلا
( چند دقیقه بعد)
وای خدا
ا/ت : این مدرسه چرا انقدر مشق داره
که یهو دیدم زنگ در خورد
وقتی باز کردم.......
( چند دقیقه قبل)
(از زبان جونگ کوک)
وای گشنمه
وایسا گفت اینجا خونه مجریدیشه
منم که دلم نمی خواد تنها غذا بخورم
پس
( زمان حال)
ا/ت : هی اینجا چیکار می کنی؟
جونگ کوک : دوک بوکی دوست داری ؟
ا/ت : چی؟
و رفتم توی خونش
جونگ کوک : چقدر اینجا قشنگه
ا/ت : لطف داری ولی میشه بگی اینکا چیکار داری؟
جونگ کوک : راستش دلم نمی خواست تنها غذا بخورم
ا/ت : همین؟
( صدای زنگ خونه)
جونگ کوک : او فک کنم غذا رو اوردن
حمایت........؟ 💜
💙다음편까지 사랑해요 안녕💙
۶۹.۸k
۱۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.