و اگر مینویسم

و اگر می‌‌نویسم
دوست دارم بدانی
در خلا دنیایِ بی‌ جاذبه از نبودنت
عجیب معلقم
می‌چرخم
و می‌‌چرخم
و می‌چرخم
و در چشم‌های ناباورِ یک سرگردانِ دلتنگ
کسی‌ رامی بینم
شبیهِ خودم
که هنوز عاشقِ کسی‌ ‌ست شبیهِ تو
وجودی سایه وار
و حضوری کمرنگ
حضوری بسیار بسیار کمرنگ
که نوشتن برایش
منصرف می‌کند مرا
از مرگ
و نبودن .....


#نیکی‌_فیروزکوهی
دیدگاه ها (۸)

فرصتی نبود...لحظه‌اش که رسید ،نه به دست‌هایش فکر می‌‌کردم......

برای چه باید می‌‌گریستم؟برای از دست دادن یک زندگی‌ که هرگز ن...

میخواهم مدتی نباشم...میخواهم مدتی ساکت باشم،حرف نزنمبروم یک ...

بازگشته امبا کوله باری از شعر های ناگفته....تنها اینجامکان ا...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط