Part 64
Part 64
ات موهای تهیونگ رو خشک کرد بعد دستشو برد سمت موهای فرفری تهیونگ و نوازش کرد
ات :موهات وقتی فر میشه خیلی بامزه میشی کوچولوووو
تهیونگ: من کوچولو ام( با صدای مردونه )
ات: اره (میخنده)
تهیونگ: انگار دیشب درست توت نکردم
ات :چیی نه عزیزم من کی گفتم تو کوچولویی تو مرد به این بزرگی اصلا کوچولو نیستی
تهیونگ:( داره جر میخوره از خنده)
ات :عههه حالا هرچی هم میشه تو به دیشب گیر میدی اصلا نباید اجازه میدادم( کیوت و ناراحت)
تهیونگ :بیبی نبینم ناراحت بشی یا اصلا من کوچولو ام ببخشید
ات :...........
تهیونگ: هعیی باشه من رفتم
(ویو ادمین)
تهیونگ لباسشو پوشید و رفت پایین ات هم نشست رو تخت
ات :آخه چرااا اهه پسره ی شلغم منو گذشت رفت
ات: عیشش حالا وقتی اومد منم دیگه بهش محل نمیدم
(۳۰ مین بعد )
(ویو تهیونگ )
رفتم بیرون واسه ات کلی شکلات و با یه دسته گل گرفتم بعد دوباره سوار ماشینم شدم و به خونم حرکت کردم کلید انداختم رفتم بالا تو اتاقمون که دیدم ات رو تخته پتو رو هم پیچیده دورش رفتم بغلش کردم لپاشو بوسیدم
اسلاید بعدی شکلات و گل هایی که تهیونگ برای ات گرفته
ات موهای تهیونگ رو خشک کرد بعد دستشو برد سمت موهای فرفری تهیونگ و نوازش کرد
ات :موهات وقتی فر میشه خیلی بامزه میشی کوچولوووو
تهیونگ: من کوچولو ام( با صدای مردونه )
ات: اره (میخنده)
تهیونگ: انگار دیشب درست توت نکردم
ات :چیی نه عزیزم من کی گفتم تو کوچولویی تو مرد به این بزرگی اصلا کوچولو نیستی
تهیونگ:( داره جر میخوره از خنده)
ات :عههه حالا هرچی هم میشه تو به دیشب گیر میدی اصلا نباید اجازه میدادم( کیوت و ناراحت)
تهیونگ :بیبی نبینم ناراحت بشی یا اصلا من کوچولو ام ببخشید
ات :...........
تهیونگ: هعیی باشه من رفتم
(ویو ادمین)
تهیونگ لباسشو پوشید و رفت پایین ات هم نشست رو تخت
ات :آخه چرااا اهه پسره ی شلغم منو گذشت رفت
ات: عیشش حالا وقتی اومد منم دیگه بهش محل نمیدم
(۳۰ مین بعد )
(ویو تهیونگ )
رفتم بیرون واسه ات کلی شکلات و با یه دسته گل گرفتم بعد دوباره سوار ماشینم شدم و به خونم حرکت کردم کلید انداختم رفتم بالا تو اتاقمون که دیدم ات رو تخته پتو رو هم پیچیده دورش رفتم بغلش کردم لپاشو بوسیدم
اسلاید بعدی شکلات و گل هایی که تهیونگ برای ات گرفته
۲۳.۱k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.