Part63
Part 63
ات :نمیخواد خودم میرم
که یهو تهیونگ بغلش میکنه و می برتش حموم
(ویو تهیونگ)
ات رو تو دلم گذاشتمش و شروع کردم به ماساژ دادن دلش سرش رو گذاشت رو شونم
(بعد از ۳۰ مین )
(ویو ات )
بعد از اینکه خودمونو شستیم حوله پوشیدیم و رفتیم بیرون که به تهیونگ گفتم
ات: ته
تهیونگ: بله
ات: میدونی اگه مامانم بفهمه میکشته مون
تهیونگ: وااا زنمی بعد مامانت باید بهمون گیر بده
ات: آخه ما هنوز ازدواج نکردیمممم
تهیونگ: عزیزم به زودی که میکنیم
ات: آخه
تهیونگ: ششش بیا بشین (منظورش اینه که رو صندلی بشین نه رو جای دیگه 📿📿)
(ویو ات)
نشستم داشت موهامو خشک میکرد که بهم گفت موهاتو هیچ وقت کوتاه نکن گفتم چرا
تهیونگ :من موهای بلند خیلی دوست دارم خیلی قشنگن مخصوصا رو تو
ات :حیحی ولی من کوتاهشون میکنم (خواهرم کرم داری )
تهیونگ: شما خیلی گوه میخورین
ات: بی تر ادب
بعد از اینکه موهای ات رو خشک کرد این دفعه ات تهیونگ رو میشنونه و میگه
ات :حالا من میخوام موهاتو خشک کنم
تهیونگ: باشه (خنده )
ات موهای تهیونگ رو خشک کرد
ات :نمیخواد خودم میرم
که یهو تهیونگ بغلش میکنه و می برتش حموم
(ویو تهیونگ)
ات رو تو دلم گذاشتمش و شروع کردم به ماساژ دادن دلش سرش رو گذاشت رو شونم
(بعد از ۳۰ مین )
(ویو ات )
بعد از اینکه خودمونو شستیم حوله پوشیدیم و رفتیم بیرون که به تهیونگ گفتم
ات: ته
تهیونگ: بله
ات: میدونی اگه مامانم بفهمه میکشته مون
تهیونگ: وااا زنمی بعد مامانت باید بهمون گیر بده
ات: آخه ما هنوز ازدواج نکردیمممم
تهیونگ: عزیزم به زودی که میکنیم
ات: آخه
تهیونگ: ششش بیا بشین (منظورش اینه که رو صندلی بشین نه رو جای دیگه 📿📿)
(ویو ات)
نشستم داشت موهامو خشک میکرد که بهم گفت موهاتو هیچ وقت کوتاه نکن گفتم چرا
تهیونگ :من موهای بلند خیلی دوست دارم خیلی قشنگن مخصوصا رو تو
ات :حیحی ولی من کوتاهشون میکنم (خواهرم کرم داری )
تهیونگ: شما خیلی گوه میخورین
ات: بی تر ادب
بعد از اینکه موهای ات رو خشک کرد این دفعه ات تهیونگ رو میشنونه و میگه
ات :حالا من میخوام موهاتو خشک کنم
تهیونگ: باشه (خنده )
ات موهای تهیونگ رو خشک کرد
۲۳.۷k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.