ازدواج زوریp7

کوک: خب آماده کردم
ات: میشه به دوستم لونا هم بگم بیاد ؟
کوک: تنهایی ؟
ات: نه با دوس پسرش
کوک: اوکی
ات: ام کوک
کوک: بله جوجو کوشولو
ات: من کوچولو نیستم
کوک: هستی
ات: نیستم
کوک: هستی
ات: نیستم
کوک: عهه گفتم هستی
ات : اووو کفتم نیستم
کوک: باشه بسه
ات: اوکی ولی نیستم
کوک: حالا چیکارم داشتی؟
ات: میخواستم بگم اشکال ندارد یکی دیگه هم بیاد
کوک: اوففف
ات: کوک
کوک: تنهایی؟
ات: نه با دوس پسرش
کوک: امم
ات: کوک تروخدا
کوک: باشه
ات: هورا من میرم زنگ بزنم بهشون
ات رفت زنگ زد و گفت و اونا هم گفتن باشه
پرش زمانی به فردا صبح:
کوک: ات
کوک: اتتتتتت(داد)
ات: هوم (خواب‌آلوده)
کوک: بلند شو باید بریم
ات : باشه پنج دقیقه دیگه
ات ویو:
در خواب ناز بودم یهو آب ریخته شد روی سرم
کوک : عه بیدار شد
ات: کوککککک(عصبی و داد)
کوک: الفرار
ات: وایسا ببینم
کوک: ....
ات : گرفتمت
کوک: خب باشه برو لباس بپوش باید بریممم
ات : باشع
ات رفت حمام و اومد لباس پوشید و اومد
ات: حاضر شدم
کوک: منم حاضرم بیریم
ات:بزار زنگ بزنم به بچه ها
کوک: اوکی زنگ بزن
ات : الو لونا
لونا:....

لایک نکردی بعدیو خوندی من میدونمو تو😑