سناریو درخواستی بی تی اس

سناریو درخواستی بی تی اس

این فقط یه سناریو هست و هیچ ربطی به اعضا نداره و همش فیکه

وقتی بهت خیانت میکنن و تو بیماری قلب داشتی و قلبت درد میگیره(خدا نکنه)

تو کافه نامجون رو در حال بو.سیدن یه دختر دیگه میبینی به سمتش میری
نامجون:اوه ات خوب شد اومدی دوست دختر جدیدم رو بهت معرفی میکنم
ات:این بود از قول دادنت که مواظب قلبمی تو آی(قلب ات یهو درد میگیره)
نامجون:بهتره زودتر گمشی و دیگه نمیخوام ببینمت
ات:من می رم ولی دیگه برنمیگردم کیم نامجون(با بغض)
نامجون:پس بهتره دیگه برنگردی

جین:تو خونه داشت بهت خیانت میکرد
ات:جین چیکار میکنی؟(تعجب و عصبی)
جین:ات بیاجدا شیم من بالاخره فرد مورد علاقمو پیدا کردم
ات:ولی....(میخواست حرفش رو ادامه بده که درد قلبش بهش اجازه نداد و جین گفت)
جین:تو مگه خوشحالی منو نمیخواستی پس بیا جدا شیم
ات:باشه(با بغض)

شوگا:ایشونم مثل جین تو خونه داشت بهت خیانت میکرد
ات:شوگا؟(سئوالی)این دختره کیه؟
شوگا:این دختره نه ایشون خانم خونست
ات:پس من چیم؟(با بغض)
شوگا:از اونجایی که احترام زیادی برات قائلم میتونی به عنوان خدمتکار اینجا کار کنی نظرت چیه؟
ات:تو حق نداری با من اینجوری صحبت کنی و اگه کلفت میخوای میتونی می تونی یدونه بیاری چرا من رو....(قلبش تیر میکشه)
شوگا:الان هم که داری از درد میمیری پس بهتره زودتر بری(پوزخند)
(ات هم خونه رو ترک میکنه)
جیهوپ تو خونه داشت بهت خیانت میکرد
ات:جیهوپ میشه توضیح بدی اینجا چه خبره؟(با داد)
جیهوپ:حرص نخور برای قلبت خوب نیست فقط ازت خسته شدم همین
ات: تو با احساساتم بازی کردی بعد میگی همین(قلبش موقع حرف زدن تو این موقعیت تیر می کشید)
جیهوپ:راستی امیدوارم قلبت دیگه نزنه تا از دستت خلاص شم(خدانکنه)
ات بدون هیچ حرفی خونه رو ترک میکنه

جیمین:در حال بو.سیدن دخترست که ات میاد و میگه
ات:جیمین داری چیکار میکنی؟(با بغض)
جیمین بهت یه نگاه میندازه و دوباره به کارش ادامه میده
ات هم با درد قلبش از خونه خارج میشه

تهیونگ:متاسفم ولی تو دیگه تو قلبم جا نداری و ازت خسته شدم.
ات:مگه قلب مریض من تو عاشقی چی برات کم گذاشت که همچین کاری کردی؟(با بغض)
تهیونگ:هیچی ولی دیگه ازت خسته شدم
ات هم بدون هیچ حرفی با قلبش که تیر می‌کشید از اونجا رفت

جونگکوک:تو لیاقت یکی بهتر از من رو داری برو و من رو فراموش کن چون من دیگه ازت بدم میاد
ات:واقعا که برات متاسفم تو قول دادی از قلب مریضم مراقبت میکنی این چجور مراقبت کردنه؟(با بغض)
کوک:فقط برو گمشو همینو ازت میخوام
ات هم میره

امیدوارم خوشتون بیاد🙂
لایک و حمایت یادتون نره کیوتا🥺💕
دیدگاه ها (۲۱)

تک پارتی درخواستی جیمین وقتی باهم دعواتون شد و جیمین سیلی می...

پارت۲شوگا:جیمین یه بار دیگه رو ات دست بلند کنی من می دونم و ...

پارت۴(فکر کردید کوک قصه ما به همین راحتی ات رو ول میکنه نه خ...

پارت۳(مکالمه بادیگارد و کوک)بادیگارد:قربان متاسفانه یه خبر ب...

سناریووقتی مشکل قلبی داری و اونا نمیدونن ❤️‍🩹نامجون: ( داشتی...

ریکشنشون وقتی اشتباهی مامانشونو میزنینامجون : معلوم هست چیکا...

سناریو وقتی وسایل مورد علاقشونو خراب میکنیات : نامجون میخواس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط