روی زمین خوابیدم سردیش حس خوبی بهم میداد حضر بود خدمتکار
روی زمین خوابیدم سردیش حس خوبی بهم میداد حضر بود خدمتکار باشم تمام عمرم اما زیر خواب کسی نشم که در باز شد دیدم یه خدمتکار مسن بود ! بیا اینو بپوش ارباب گفتن تمام خونه رو تمیز کنی خیلی خوشحال شدم (تو دلم خدایا مرسی خیلی خوبه که خدمتکار باشم ) _ ممنون ! بیا پایین بهت بگم چیکار کنی _ چشم و رفت لباس پوشیدم رفتم پایین _ از کجا شروع کنم ؟ ! خوب اینجارو تمیز میکنی دوستای ارباب میآیند_ چشم اینجارو خوب تمیز میکنم به لحظه چرا زخم بدنم درد نمیکنه نکنه انقد زود خوب شده وای چطور ممکنه ولش کن هم جا رو تمیز کردم نذاشتم یه لک کثیفی باشه _ آه خسته شدم + بیا بالا یعنی چیکارم داره دستم میلرزید وقتی صداشو شنیدم رفتم بالا پشت در وایسادم و در زدم تق تق + بیا تو _ بله ارباب کارم داشتین سرم پایین بود + اتاقم تمیز کن حتی یه کثیفی ببینم خودتو بدون دست فرض کن _ چ....ش...م.. + نشنیدم _ چشم + خوب شد من تا از حموم برمیگردم تمیز باشه رفت حموم _ ای خدا چطوری اینجارو تمیز کنم اونم تا وقتی میاد
آه بلاخره تموم شد
+ حوله رو بیار _ چشم الان رفتم که بدم دره حموم زدم که در باز شد وارد حموم شدم .....
هاهاهاهاها
لایک و نظر فراموش نشه😁😊😊
آه بلاخره تموم شد
+ حوله رو بیار _ چشم الان رفتم که بدم دره حموم زدم که در باز شد وارد حموم شدم .....
هاهاهاهاها
لایک و نظر فراموش نشه😁😊😊
۵۰.۳k
۱۸ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.