(عشقه روانی من) پارت۱
(عشقه روانی من) پارت۱
اههه خسته شدم بازم ی روز چرت دیگه رفتم داخل زندان که جیهو اومد سمتم ایششش اینقدر بدم میاد هر چی میشه به بابام میگه
جیهو:ا.ت پدرت گفت بری اتاقش
ات:ها باشه
رفتم تو اتاق تا منو دید از جاش پاشد اومد سمتم محکم بغلم کرد منم بغلش کردم بابام میگفت من مثل مادرمم وقتی بغلم میکنه حس میکنه مامانمو بغل کرده آره مادر من فوت شده بابام رئیس زندان هست اسم پدرم جانگ هست
جانگ:دخترم تو چرا امروز اومدی اینجا؟
ا.ت:وا بابا چه سوالیه من همیشه میام یادت رفته
جانگ:نه آخه امروز کاشکی نمیومدی(آروم و ناراحت)
ا.ت:بابا چیشده بگو زود باش
جانگ : ا.ت امروز ی مافیای خیلی خیلی خیلی خطرناک و وحشتناک قراره بیاد به این زندان من نگران توعم ....
اههه خسته شدم بازم ی روز چرت دیگه رفتم داخل زندان که جیهو اومد سمتم ایششش اینقدر بدم میاد هر چی میشه به بابام میگه
جیهو:ا.ت پدرت گفت بری اتاقش
ات:ها باشه
رفتم تو اتاق تا منو دید از جاش پاشد اومد سمتم محکم بغلم کرد منم بغلش کردم بابام میگفت من مثل مادرمم وقتی بغلم میکنه حس میکنه مامانمو بغل کرده آره مادر من فوت شده بابام رئیس زندان هست اسم پدرم جانگ هست
جانگ:دخترم تو چرا امروز اومدی اینجا؟
ا.ت:وا بابا چه سوالیه من همیشه میام یادت رفته
جانگ:نه آخه امروز کاشکی نمیومدی(آروم و ناراحت)
ا.ت:بابا چیشده بگو زود باش
جانگ : ا.ت امروز ی مافیای خیلی خیلی خیلی خطرناک و وحشتناک قراره بیاد به این زندان من نگران توعم ....
۵.۰k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.