ناپدری

#ناپدری۲
#pt29
کوک و سوفیا رسیدن خونه
کوک با کمک سوفیا لباسشو عوض کرد
_نیاز دارم برم حموم
+نباید وقتی زخمت تازس بری حموم درار لباستو درستش میکنم سوفیا یخورده آب گرم و دستمال برداشت سانا رو داد دست کوک آب گرم و حوله رو گذاشت رو میز دستمال رو خیس کرد کشید رو بدنش و صورتش
_سانا شیر خورده؟
+بعد از اینکه تمیزت کردم میرم شیر براش درست کنم بچم انقدر گریه کرد که نگو
کوک رو سر سانا بوسه زد و نوازشش کرد
_پس تا خوابش نبرده شیرشو بده
سوفیا بعد اینکه بدن کوک رو تمیز کرد شیر سانا رو درست کرد سانا رو تو بغلش خوابوند و منتظر موند کمی از داغیش کم شه بعد داد بهش بعد از اینکه سانا شیرش رو خورد سوفیا شیشه شیر رو کنار گذاشت و سانا رو تو بغلش گرفت که متوجه کبودی رو دست چپ سانا شد
+دستت چیشده دختر مامان کوک کوک
_جانم چیشده
+دست سانا کبود شده
_ببینم
سوفیا دست سانا رو نشون کوک داد کوک دستایه کوچولو سانا رو تو دستاش گرفت و با انگوشت شصتش نازش کرد که سوفیا کمی صدا داد
_دست دخترکوچولوم کبود شده الان درستش میکنم
کوک یه پماد با گاز استریل کوچولو برداشت و جلو پا سوفیا زانو زد
+بده من ببندم تو خودت دستت باید باند پیچی شه
_نیازی نیست اگه الان دستشو نبندم ممکنه بدترشه
کوک به دست کوچولو سانا پماد زد و با یکم گازاستریل بستش و بعد پیشونی سانا رو بوسید سوفیا سانارو خوابوند و اونو رو تخت گذاشت و جعبه داروهارو برداشت و کنار کوک نشست باند پیچی دست کوک رو عوض کرد بعد به کوک نگاه کرد که بهش زل زده بود طولی نکشید کوک رو لبا سوفیا مک عمیقی زد و بعد جدا شد
دیدگاه ها (۱)

#ناپدری۲#pt30_دیگه نوبت خودمونه سوفیا کوک دست سوفیا رو تو دس...

#ناپدری۲#pt31سوفیا تو بغل کوک خوابید کوک اونو رو تخت خوابوند...

فیک جدید به زودی....

قرارع بعد این فیک یه فیک بنویسم غمگین با پایان خوش غمگین که ...

black flower(p,237)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط