باید زود تر از اینها باهم آشنا میشدیم ؛
باید زود تر از اینها باهم آشنا میشدیم ؛
نمیدانم شاید در زمان نوجوانی که هر دو ی ما در یک سطح بودیم ...(که البته نبودیم)
آن وقت راحت تر میتوانستیم درباره ی همه چیز باهم حرف بزنیم ...
پای سن و سال وسط نباشد ،باید بگویم که تو خیلی بیشتر از اینها میفهمی، تو دقیقا همان چیزی هستی که همیشه فکر میکردم که وجود ندارد... همان چیزی که فکر میکردم پیدا کردنی نیست ...اما حالا ...نگاه کن ، تو پیدا شدی و اینجایی ... در کنارِ من !
اما چیزی که مرا آزار میدهد فاصله ها ست ..
نکته ای وجود دارد این است که مدام از خودم میپرسم که آیا میتوانم این فاصله را از میان بردارم یا نه !؟
اما من خسته ام ...
خسته تر از آنم که بخواهم برای به دست آوردن تو بجنگم ...
میخواهم تو را از دور دوست بدارم ...
میخواهم خودم را رنج بدهم با علاقه نصف و نیمه...
با حرف های نگفته ، با منظور ...
میخواهم از دور قربان صدقه ات بروم بی آنکه بدانی و بارها به تصویرت نگاه کنم و به صدایت گوش دهم
چرا که من در جهانی بدنیا آمده ام که دوست داشتن را نمیتوان گفت
نباید فریاد زد " دوست داشتن" را ...
باید پنهانش کرد...
|حانیه قلعه نویی |
نمیدانم شاید در زمان نوجوانی که هر دو ی ما در یک سطح بودیم ...(که البته نبودیم)
آن وقت راحت تر میتوانستیم درباره ی همه چیز باهم حرف بزنیم ...
پای سن و سال وسط نباشد ،باید بگویم که تو خیلی بیشتر از اینها میفهمی، تو دقیقا همان چیزی هستی که همیشه فکر میکردم که وجود ندارد... همان چیزی که فکر میکردم پیدا کردنی نیست ...اما حالا ...نگاه کن ، تو پیدا شدی و اینجایی ... در کنارِ من !
اما چیزی که مرا آزار میدهد فاصله ها ست ..
نکته ای وجود دارد این است که مدام از خودم میپرسم که آیا میتوانم این فاصله را از میان بردارم یا نه !؟
اما من خسته ام ...
خسته تر از آنم که بخواهم برای به دست آوردن تو بجنگم ...
میخواهم تو را از دور دوست بدارم ...
میخواهم خودم را رنج بدهم با علاقه نصف و نیمه...
با حرف های نگفته ، با منظور ...
میخواهم از دور قربان صدقه ات بروم بی آنکه بدانی و بارها به تصویرت نگاه کنم و به صدایت گوش دهم
چرا که من در جهانی بدنیا آمده ام که دوست داشتن را نمیتوان گفت
نباید فریاد زد " دوست داشتن" را ...
باید پنهانش کرد...
|حانیه قلعه نویی |
۳.۲k
۱۶ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.