Part40
Part40
دیجی: جئوننننننن اتتتتتتت
ته:الان چیشد
کوک:اصلا ات کو
ته:یا خدا چرا انگار زلزله اومده
آرین :اونجارو نگاه کنید
کوک ویو
همه جایی که آرین گفتو نگاه کردیم ات بود اومد رو استیج میکروفن دستش بود سرش پایین بود آهنگ شروع شده سرشو بالا کرد و بعد خوند و رقصید واووووووووو نمیدونستم انقدر خوب میرقصه یا میخونه همه جا میلرزید محوش شده بودم
موقعی که احراش تموم شد اومد پیش ما ولی من هنوز کپ مونده بودم دستشو جلوی صورتم تکون داد
ات:خوبی.
کوک:باورم نمیشه انگار داشت زلزله میومد چه صدات خوبههههههههه چقدر خوب میرقصی خیلی بیشعوری تا حالا برای من نه خونده بودی نه رقصیده بودی
ات:یعنی شما مشکلی نداری
کوک:باید چه مشکلی داشته باشم
ات:واقعااااا(ذوق)
کوک:اره
ته:باورم نمیشه این ات بود یا یکی دیگه مثل ات(کپ)
ات:خودم بودم داداشی
ته:آیش وایش یا خدااااااا من تاحالا روی این خواهرمو ندیده بودم آیششش
کوک:باز شروع شد
ات:چی
کوک:دیوونه بازیای داداشت
ات:خیلیم خوبه
ته:ببین چه خواهری دارم
خب دیگه بریم خونه
ات:شما ها مست نیستین
ته:با اجرای تو همش پرید
خاله هانا: راست میگه
اریانا :میشه بمونیم
ته:نه دیگه پاشین بریم
ارینا :باشه(گریه الکی)
ته :(خنده)
رفتین جلو در
آریانا:ات تو با ماشین ما بیا
ات:باشه
ات ویو
آریانا گفت با ماشین ما بیا گفتم باشه داشتم میرفتم تو ماشین یکلحضه کوکو دیدم تکو تنها سوار ماشین شد انگار ناراحت بود ولی نبود مت اینطور حس کردم خیلی دلم سوخت
ات:ته
ته:جونم
ات:میشه برم پیش کوک تک و تنها سوار ماشین شد با اینکه ناراحت نیست ولی حس کردم ناراحته
ته:خواهرم دلش سوخته
ات:اره(ناراحت)
ته:بدو تا حرکت نکرده سوار ماشین شو
ات:ممنونم داداشتی
لپشو بوس..یدم و پیاده شدم
دیجی: جئوننننننن اتتتتتتت
ته:الان چیشد
کوک:اصلا ات کو
ته:یا خدا چرا انگار زلزله اومده
آرین :اونجارو نگاه کنید
کوک ویو
همه جایی که آرین گفتو نگاه کردیم ات بود اومد رو استیج میکروفن دستش بود سرش پایین بود آهنگ شروع شده سرشو بالا کرد و بعد خوند و رقصید واووووووووو نمیدونستم انقدر خوب میرقصه یا میخونه همه جا میلرزید محوش شده بودم
موقعی که احراش تموم شد اومد پیش ما ولی من هنوز کپ مونده بودم دستشو جلوی صورتم تکون داد
ات:خوبی.
کوک:باورم نمیشه انگار داشت زلزله میومد چه صدات خوبههههههههه چقدر خوب میرقصی خیلی بیشعوری تا حالا برای من نه خونده بودی نه رقصیده بودی
ات:یعنی شما مشکلی نداری
کوک:باید چه مشکلی داشته باشم
ات:واقعااااا(ذوق)
کوک:اره
ته:باورم نمیشه این ات بود یا یکی دیگه مثل ات(کپ)
ات:خودم بودم داداشی
ته:آیش وایش یا خدااااااا من تاحالا روی این خواهرمو ندیده بودم آیششش
کوک:باز شروع شد
ات:چی
کوک:دیوونه بازیای داداشت
ات:خیلیم خوبه
ته:ببین چه خواهری دارم
خب دیگه بریم خونه
ات:شما ها مست نیستین
ته:با اجرای تو همش پرید
خاله هانا: راست میگه
اریانا :میشه بمونیم
ته:نه دیگه پاشین بریم
ارینا :باشه(گریه الکی)
ته :(خنده)
رفتین جلو در
آریانا:ات تو با ماشین ما بیا
ات:باشه
ات ویو
آریانا گفت با ماشین ما بیا گفتم باشه داشتم میرفتم تو ماشین یکلحضه کوکو دیدم تکو تنها سوار ماشین شد انگار ناراحت بود ولی نبود مت اینطور حس کردم خیلی دلم سوخت
ات:ته
ته:جونم
ات:میشه برم پیش کوک تک و تنها سوار ماشین شد با اینکه ناراحت نیست ولی حس کردم ناراحته
ته:خواهرم دلش سوخته
ات:اره(ناراحت)
ته:بدو تا حرکت نکرده سوار ماشین شو
ات:ممنونم داداشتی
لپشو بوس..یدم و پیاده شدم
۷۶۶
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.