Part 39
Part 39
موهامو با کش حریرم بستم عینک زدم بالا سرم با اینکه شب بود
ولی عادت داشتم و یک گردن بند که به گردنم چسبیده بود فقط لباسم یکم کوتاه و جذب بود
کوک اومد تو
کوک:اجازه ندادم همچین لباسی بپوشی(اخم)
ات:کامل پیش خودتم
کوک:حلا خوبه میترسی اینو پوشیدی(جدی و درحال لباس دراوردن)
ات:لطفااااااا
کوک:باشه بابا مگه من چی گفتم
حاضر شدیم رفتیم بیرون
ته:ات لباستو عوض کن اصن کوک چطوری اجازه داده اینو بپوشی
(اخم و جدی)
کوک:تونستی از پسش بر بیا
ته:هوففففف بریم
رفتیم بار موقعی که رفتم تو فکر میکردم الان قراره بو سیگار و الکل خفم کنه منم به هر دوتاش حساسیت داشتم ولی وقتی رفتم تو اصلا اینطوری نبود ولی نگاه های خیلیارو رو خودمو خاله هانا و آریانا حس میکردم که از خود تعریف نباشه بیشتر رو من بود آخه خیلی لباسم بکوتاه و جذب بود
بزرگترا داشتن الکل میخوردن کوکم میخواست تازه شروع کنه که دستم مانعش شد
کوک:چیکار میکنی نکنه توهم میخوای
ات:اتفاقا میخوام بگم توهم نخوری
کوک:چرا
ات:چون قراره پیش هم بخوابیم و من حساسیت دارم
کوک:باشه
گزاشتش زمین
ته:پس چرا نمیخوری
کوک:ات حساسیت داره
ته:اوووو راست میگه نخور شب قراره پیشش بخوری
بلخره آهنگ گزاشتن و رفتین رقصیدیم بعد گفتن هرکی رقص خاص داره میتونه بیاد وسط منم که دوست دارم آیدل شم خیلی تا قبل از ایکه بیان اینجا تلاش میکردم اما گوشی نداشته که
اودیشن بدم هنوزم به کوک نگفتم الان میخوام بگم پول بده چون باید پول بدی تا آهنگ مورد نظرتو بزاره منم از کوک خواهش کردم
ات:کوکی جونمممم
کوک:جونم
ات:میشه بهم پول بدی
کوک:میخوای چیکار
ات:چیزه بدی نیست میخوام سوپرایزت کنم
کوک:اوکی بیا کارتم
گرفتم رفتم پیش دیجی بهش پول دادم گفت باید آخرین اجرا باشه گفتم باشه اسمم پرسید رفتم پیش کوک اینا
کوک:خب کجا رفتی
ات:سوپرایزمو خراب نکن
کوک:باشه
بلخره بعد نیم ساعت با دست بهم اشاره کرد اول دید زدم ببینم کسی ندیده که دیدم نه خیچکی ندیده رفتم پشت صحنه بعد اسممو صدا کردن
موهامو با کش حریرم بستم عینک زدم بالا سرم با اینکه شب بود
ولی عادت داشتم و یک گردن بند که به گردنم چسبیده بود فقط لباسم یکم کوتاه و جذب بود
کوک اومد تو
کوک:اجازه ندادم همچین لباسی بپوشی(اخم)
ات:کامل پیش خودتم
کوک:حلا خوبه میترسی اینو پوشیدی(جدی و درحال لباس دراوردن)
ات:لطفااااااا
کوک:باشه بابا مگه من چی گفتم
حاضر شدیم رفتیم بیرون
ته:ات لباستو عوض کن اصن کوک چطوری اجازه داده اینو بپوشی
(اخم و جدی)
کوک:تونستی از پسش بر بیا
ته:هوففففف بریم
رفتیم بار موقعی که رفتم تو فکر میکردم الان قراره بو سیگار و الکل خفم کنه منم به هر دوتاش حساسیت داشتم ولی وقتی رفتم تو اصلا اینطوری نبود ولی نگاه های خیلیارو رو خودمو خاله هانا و آریانا حس میکردم که از خود تعریف نباشه بیشتر رو من بود آخه خیلی لباسم بکوتاه و جذب بود
بزرگترا داشتن الکل میخوردن کوکم میخواست تازه شروع کنه که دستم مانعش شد
کوک:چیکار میکنی نکنه توهم میخوای
ات:اتفاقا میخوام بگم توهم نخوری
کوک:چرا
ات:چون قراره پیش هم بخوابیم و من حساسیت دارم
کوک:باشه
گزاشتش زمین
ته:پس چرا نمیخوری
کوک:ات حساسیت داره
ته:اوووو راست میگه نخور شب قراره پیشش بخوری
بلخره آهنگ گزاشتن و رفتین رقصیدیم بعد گفتن هرکی رقص خاص داره میتونه بیاد وسط منم که دوست دارم آیدل شم خیلی تا قبل از ایکه بیان اینجا تلاش میکردم اما گوشی نداشته که
اودیشن بدم هنوزم به کوک نگفتم الان میخوام بگم پول بده چون باید پول بدی تا آهنگ مورد نظرتو بزاره منم از کوک خواهش کردم
ات:کوکی جونمممم
کوک:جونم
ات:میشه بهم پول بدی
کوک:میخوای چیکار
ات:چیزه بدی نیست میخوام سوپرایزت کنم
کوک:اوکی بیا کارتم
گرفتم رفتم پیش دیجی بهش پول دادم گفت باید آخرین اجرا باشه گفتم باشه اسمم پرسید رفتم پیش کوک اینا
کوک:خب کجا رفتی
ات:سوپرایزمو خراب نکن
کوک:باشه
بلخره بعد نیم ساعت با دست بهم اشاره کرد اول دید زدم ببینم کسی ندیده که دیدم نه خیچکی ندیده رفتم پشت صحنه بعد اسممو صدا کردن
۳۰۵
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.