وای نه ا.ت ریدی
وای نه ا.ت ریدی
چیکار کنم
خودمو زدم به اون راه
ا.ت:چ.چی؟
داشت نزدیکم میشد گوشیو پشتم قایم کردم محکم تو مشتم نگهش داشتم
داشت به تختم نزدیک میشد
ا.ت:ت.تو اینجا چ.چیکار میکنی
جین:خونه خودمه
ا.ت: خب حداقل در میزدی دستت نمیشکشت
داشت نزدیک میشد
با یه حرکت دستمو از پشتم کشید بیرون گوشیه تو دستمو دید
یه نیشخند زد
جین:هه گوشی؟فکر خوبی بود برای لو دادنم
ا.ت: من لوت نداد...
با صدای بلند یکی از تو سالن لال شدم
تهیونگ: جین؟*داد
جین:شانس اوردی تهیونگ اینجاست
با قدمای سریع رفت سمت سالن
منم دنبالش رفتم
جین: چیشده؟
رسیدم به سالن هردومون یا تعجب به تهیونگ نگاه میکردیم
تهیونگ: ایست بازرسی کاره شوگا بوده
جین:حدسشو میزدم
شوگا؟اون دیگه کیه؟
جین:ازکجا فهمیده؟
تهیونگ اب دهنش رو قورت داد
تهیونگ: نمیدونم
جین:هوفففف
تهیونگ مشکوک میزد ولی چیزی نگفتم
پرش زمانی*
تهیونگ داشت میرفت
جین همراهیش کرد
وقتی رفت جین درو بست برگشت طرفم سرمو انداختم پایین
جین داشت میومد طرفم
جین:بگیر گوشیتو
سرمو اوردم بالا
ا.ت:ممنون اما...
جین:چکش کردم چیزی دستگیرم نشد
جین:اتاقت عوض میشه
ا.ت:چ.چرا؟
جین:تچ دیگه قراره توی خونه بشی دست راست من
ا.ت:چ.چی؟
ا.ت:و.ولی من نمیخوام وارده مافیا بشم
جین:راهی نیست توکه بلاخره تا اخر عمرت اینجایی میخوای تلف بشی یا کمکم کنی تازه کاره امرچزت رو یادم نرفته میتونستم شکنجت کنم
ا.ت:حق با توعه
جین:خب به خانم لی میگم اتاقت رو اماده کنه
ا.ت:اوم
پرش زمانی*
ویو کوک
توی اتاقم بودم
داشتم کارامو می کردم که صدای در زدن اومد
کوک:بیا تو
در باز شد خانم لی بود
خانم لی:اتاق امادست
جیت:ممنون
چیکار کنم
خودمو زدم به اون راه
ا.ت:چ.چی؟
داشت نزدیکم میشد گوشیو پشتم قایم کردم محکم تو مشتم نگهش داشتم
داشت به تختم نزدیک میشد
ا.ت:ت.تو اینجا چ.چیکار میکنی
جین:خونه خودمه
ا.ت: خب حداقل در میزدی دستت نمیشکشت
داشت نزدیک میشد
با یه حرکت دستمو از پشتم کشید بیرون گوشیه تو دستمو دید
یه نیشخند زد
جین:هه گوشی؟فکر خوبی بود برای لو دادنم
ا.ت: من لوت نداد...
با صدای بلند یکی از تو سالن لال شدم
تهیونگ: جین؟*داد
جین:شانس اوردی تهیونگ اینجاست
با قدمای سریع رفت سمت سالن
منم دنبالش رفتم
جین: چیشده؟
رسیدم به سالن هردومون یا تعجب به تهیونگ نگاه میکردیم
تهیونگ: ایست بازرسی کاره شوگا بوده
جین:حدسشو میزدم
شوگا؟اون دیگه کیه؟
جین:ازکجا فهمیده؟
تهیونگ اب دهنش رو قورت داد
تهیونگ: نمیدونم
جین:هوفففف
تهیونگ مشکوک میزد ولی چیزی نگفتم
پرش زمانی*
تهیونگ داشت میرفت
جین همراهیش کرد
وقتی رفت جین درو بست برگشت طرفم سرمو انداختم پایین
جین داشت میومد طرفم
جین:بگیر گوشیتو
سرمو اوردم بالا
ا.ت:ممنون اما...
جین:چکش کردم چیزی دستگیرم نشد
جین:اتاقت عوض میشه
ا.ت:چ.چرا؟
جین:تچ دیگه قراره توی خونه بشی دست راست من
ا.ت:چ.چی؟
ا.ت:و.ولی من نمیخوام وارده مافیا بشم
جین:راهی نیست توکه بلاخره تا اخر عمرت اینجایی میخوای تلف بشی یا کمکم کنی تازه کاره امرچزت رو یادم نرفته میتونستم شکنجت کنم
ا.ت:حق با توعه
جین:خب به خانم لی میگم اتاقت رو اماده کنه
ا.ت:اوم
پرش زمانی*
ویو کوک
توی اتاقم بودم
داشتم کارامو می کردم که صدای در زدن اومد
کوک:بیا تو
در باز شد خانم لی بود
خانم لی:اتاق امادست
جیت:ممنون
۵.۰k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.