رفتم که دورتر شوم از سمت خانه ات

رفتم که دورتر شوم از سمت خانه ات
از زُل زدن به پنجره ی بی نشانه ات

گفتم تو را به درد خودم مبتلا کنم
دردی که می زند به سر و قلب و شانه ات

لعنت به چشم تو که فقط ساده می کُشد
نفرین به شعرهای شب عاشقانه ات

هق هق نمی کنم که چرا دل نمی دهی
باید که می شناختمت از بهانه ات

انگورهای باغ دلم قسمتت نشد
دنیا نخواست تا بشوم نوبرانه ات

مهلت نشد که باز تو را عاشقت کنم
دل را زدم به سوی غم بی کرانه ات.......
دیدگاه ها (۱)

خاطراتم را بده دست پرستو ها برو زجر دارم میکشم خوبم ...همین ...

ای جان من خسته درمانده فدایتمن منتظرم بشنوم از دور صدایت شای...

.دلم دل تنگ باران ست و باران هم نمی باردگمانم هیچ کس اینجا "...

دوستان و همراهان ارجمند و گرامیدعوتید به حضور در کانال حرف د...

وانشات اینوماکی//پارت ۶

hyunjin

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط