دلم دل تنگ باران ست و باران هم نمی بارد

.
دلم دل تنگ باران ست و باران هم نمی بارد
گمانم هیچ کس اینجا "گلِ رؤیا" نمی کارد

شکایت دارم از بادی که می آید ولی هرگز
برایم عطر شب بوهای مویت را نمی آرد

اگر من ناجوانمردانه محرومم از آغوشت
در این پاییز "بی مهری" دلت مهمان نمیخواهد؟

همایونِ درونم ، دم به دم میخواند اما او
نمیداند که جز آواز دلتنگی نمیخواند

هزاران بار دیگر هم بگویم "رفته او دیگر"
نمیدانم چرا با روح اشعارم نمی سازد

شنیدم از سفیدی های مویم با "زبانی سرخ
چنین غمگین نبودست و از این پس هم نمی ماند...
دیدگاه ها (۲)

رفتم که دورتر شوم از سمت خانه ات از زُل زدن به پنجره ی بی نش...

خاطراتم را بده دست پرستو ها برو زجر دارم میکشم خوبم ...همین ...

دوستان و همراهان ارجمند و گرامیدعوتید به حضور در کانال حرف د...

ای دلیل نفسم ، بی تو دلم غم داردبعد چشمان تو این شعر هِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط