ادامه پارت قبل

سوهی:نه بابا
سوار ماشین شدم و اینو بردم گذاشتم گاراژ بعد رفتم خونه بعد ۲۰ دقیقه جونگکوک اومد
سوهی:اومدی.
جونگکوک:اره خب چیکار کنیم
سوهی:بیا این سویشرت رو بپوش منم میپوشم
اینا کلاه دارن الان ساعت ۶:۳۰ وقتی اونجا رسیدیم کلاهتو بزن و اصلا درش نیار باشه؟
جونگکوک:باشه
سوهی:بریم
سوار ماشین شدیم... حرکت کردیم و چان وو رو بردیم و رفتیم به اون محله ساعت ۶:۵۰ رسیدیم و پیاده شدیم و تو کوچه منتظر موندیم
دیدگاه ها (۱۹)

#رمان#اسمان_شب #BTS #part:۶۸چان وو:این اولین باره که میخواد ...

ادامه پارت قبل

#رمان #اسمان_شب #BTS #part:۶۷فرده:هویییی شما دیگه کی هستید؟ج...

ادامه پارت قبل

پارت ۴۴ فیک دور اما آشنا

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط