پارت ۴
پارت ۴
ته. خوب راستش.....
ات. بگو
ته . خوب من دوست دارم
تهیونگ فرار کرد رفت تو دست شوعی
و ات تعجب کرده بود
ات. وایسا ببینم اگه تو ازمن بدت نمیومد* تو دلم*
ویو ته..
چرا همچین حرفی رو بهش زدم
وای چه گندی زدی
وقتی میبینمش اصلا خودم نیستم
ینی عاشقش شدم
رفتم تو دست شوعی و رفتم توی یکی از دست شوعی و در رو بستم
یهو صدا باز شدن دستشوعی اصلی اومد
به خودم گفتم نکنه ات باشه.....
یهو در دست شوعی من زده شد
آب دهنمو قورت دادام و گفتم
کیه!
ات بود خدا اومد ... حالم بهش چی بگم ولش کن
درو باز کردم
ات رو دیدیم که تو چشماش برق خاصی بود
ات. سلام تهیونگ
ته . صورتش قرمز بود.. سلام ات
ات . 🙂
ته . بیا تو کارت دارم
ات یه قدم دور شد و گفت نه من این کارو نمیکنم
ته . لطفا
ات . آخه....
ته . آخه چی ؟ بیا تو کارت دارم
ات. قبول
ویوی ات. چرا من رفتم تو ....حالا رفتم ببینم چی میشه منم حس عجیبی بهش دارم ینی اونم منو دوست داره ... خب معلومه دیگه اون بخ من گفت دوسم داره
تهیونگ وقتی ات اومد تو درو قفل کرد
ات. چی کا ر میکنی تهیونگ؟! ینی ما قراره باهم چی کار کنیم ها؟
ته. نگران نباش بیبی.، صدمه نمیبینی
ات..........
تهیونگ ات رو بغل کرد و بهش کوچولو خودمی
ات . هی من کوچولو نیستم!
ته. واسه من هستی
ات . اثبات کن !!
ته.*پایین رو نگاه کردم ینی ات رو*
ات . باشه حالا
تهیونگ لپ ات رو بوسید و گفت توهم منو دوست داری ؟!
ات. خب اره ینی چیزه......
ته.🙂
ات . خب اره
ته .خوب دیگه واسه منی دیگه نباید واسه کس دیگه باشی منم برای توعم
حاضری یه ببر کوچولو رو برای خودت قبول کنی؟🥹
ات. خب ببر کوچولو قبولت میکنم کیوت😙
ات برای یه سانیه لب ته رو بوسید و هر دوتاشو برا ۲ دقیقه ساکت شدن
آخه چرا اینقدر خجالتی
خب اینم از پارت
امید وارم خوشت اومده باشه
فراموش نکن هنوز سناریو ادامه داره🙂🙂
ته. خوب راستش.....
ات. بگو
ته . خوب من دوست دارم
تهیونگ فرار کرد رفت تو دست شوعی
و ات تعجب کرده بود
ات. وایسا ببینم اگه تو ازمن بدت نمیومد* تو دلم*
ویو ته..
چرا همچین حرفی رو بهش زدم
وای چه گندی زدی
وقتی میبینمش اصلا خودم نیستم
ینی عاشقش شدم
رفتم تو دست شوعی و رفتم توی یکی از دست شوعی و در رو بستم
یهو صدا باز شدن دستشوعی اصلی اومد
به خودم گفتم نکنه ات باشه.....
یهو در دست شوعی من زده شد
آب دهنمو قورت دادام و گفتم
کیه!
ات بود خدا اومد ... حالم بهش چی بگم ولش کن
درو باز کردم
ات رو دیدیم که تو چشماش برق خاصی بود
ات. سلام تهیونگ
ته . صورتش قرمز بود.. سلام ات
ات . 🙂
ته . بیا تو کارت دارم
ات یه قدم دور شد و گفت نه من این کارو نمیکنم
ته . لطفا
ات . آخه....
ته . آخه چی ؟ بیا تو کارت دارم
ات. قبول
ویوی ات. چرا من رفتم تو ....حالا رفتم ببینم چی میشه منم حس عجیبی بهش دارم ینی اونم منو دوست داره ... خب معلومه دیگه اون بخ من گفت دوسم داره
تهیونگ وقتی ات اومد تو درو قفل کرد
ات. چی کا ر میکنی تهیونگ؟! ینی ما قراره باهم چی کار کنیم ها؟
ته. نگران نباش بیبی.، صدمه نمیبینی
ات..........
تهیونگ ات رو بغل کرد و بهش کوچولو خودمی
ات . هی من کوچولو نیستم!
ته. واسه من هستی
ات . اثبات کن !!
ته.*پایین رو نگاه کردم ینی ات رو*
ات . باشه حالا
تهیونگ لپ ات رو بوسید و گفت توهم منو دوست داری ؟!
ات. خب اره ینی چیزه......
ته.🙂
ات . خب اره
ته .خوب دیگه واسه منی دیگه نباید واسه کس دیگه باشی منم برای توعم
حاضری یه ببر کوچولو رو برای خودت قبول کنی؟🥹
ات. خب ببر کوچولو قبولت میکنم کیوت😙
ات برای یه سانیه لب ته رو بوسید و هر دوتاشو برا ۲ دقیقه ساکت شدن
آخه چرا اینقدر خجالتی
خب اینم از پارت
امید وارم خوشت اومده باشه
فراموش نکن هنوز سناریو ادامه داره🙂🙂
۲۷.۷k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.