خون اشام کیوت پارت ۱۱
جیمین و لینا رفتن پایین تا موضوع رو بهش بگن
جیا روی مبل نشسته بود و وقتی لینا و جیمین رو دید اومد پیششون
جیا: عا اومدین..کارتون تموم شد؟
لینا: اره تموم شده و اینکه یه چیزی میخوایم بهت بگیم...
جیا: چی بگی؟
جیمین: خب..امم
جیا: ای باباااا سکتم دادین دیگهههه بگین دیگه
جیمین: ببین جیا یه چیزی میخوام بهت نشون بدم و قل بده نترسی
جیا: براچی؟
جیمین: اول قل بده که نترسی
جیا: باش بابا قل میدم
جیمین یکم از جیا فاصله گرفت و لینا هم کنار جیمین وایستاد و جیمین بعد چند لحظه چشماش قرمز شدن و دندون های نشش نمایان شدن.
جیا وقتی این صحنه رو دید از تعجب دهنش وا مونده بود
جیمین حس بدی داشت و سرشو انداخت پایین
جیمین: امم...ببین جیا من..من به کسی اسیب نمیزنم
لینا: جیا جیمین اصلا ادم بدی نیستش اون خیلی مهربونه
جیا یکم نزدیک جیمین و لینا شد که...
شرطا ۱۵ تا لایک
جیا روی مبل نشسته بود و وقتی لینا و جیمین رو دید اومد پیششون
جیا: عا اومدین..کارتون تموم شد؟
لینا: اره تموم شده و اینکه یه چیزی میخوایم بهت بگیم...
جیا: چی بگی؟
جیمین: خب..امم
جیا: ای باباااا سکتم دادین دیگهههه بگین دیگه
جیمین: ببین جیا یه چیزی میخوام بهت نشون بدم و قل بده نترسی
جیا: براچی؟
جیمین: اول قل بده که نترسی
جیا: باش بابا قل میدم
جیمین یکم از جیا فاصله گرفت و لینا هم کنار جیمین وایستاد و جیمین بعد چند لحظه چشماش قرمز شدن و دندون های نشش نمایان شدن.
جیا وقتی این صحنه رو دید از تعجب دهنش وا مونده بود
جیمین حس بدی داشت و سرشو انداخت پایین
جیمین: امم...ببین جیا من..من به کسی اسیب نمیزنم
لینا: جیا جیمین اصلا ادم بدی نیستش اون خیلی مهربونه
جیا یکم نزدیک جیمین و لینا شد که...
شرطا ۱۵ تا لایک
۶.۸k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.