بچه که بودم
بچه که بودم
پائیز با روپوش از راه می رسید.
بزرگ تر که شدم، پسر همسایه بود ؛
سربازی که
اسمم را توی کلاهش نوشته بود.
مادرش می گفت:
گروهبان جریمه اش کرده که هفت شب کشیک بدهد.
آن وقت ها
دوستت دارم ها را نمی گفتند ؛
کشیک می دادند...!!
پائیز با روپوش از راه می رسید.
بزرگ تر که شدم، پسر همسایه بود ؛
سربازی که
اسمم را توی کلاهش نوشته بود.
مادرش می گفت:
گروهبان جریمه اش کرده که هفت شب کشیک بدهد.
آن وقت ها
دوستت دارم ها را نمی گفتند ؛
کشیک می دادند...!!
۱.۵k
۲۱ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.