Part 18
Part 18
deep wound = زخم عمیق
فردا :
ا/ت ویو
با حس سردرد از خواب بیدار شدم ، دلم به شدت درد میکرد
رفتم دست و صورتمو شستم و خودمو مرتب کردم
و از اتاق رفتم بیرون
&عااا دخترم بیدار شدی؟
+سلام خانم لی ، صبح بخیر ، اوومم اون چیه روی میز ؟
&صبحانه جئونه گذاشتم ببری براش
+من؟!
& عا ، جونگکوک شی گفت از این به بعد تو چیزارو براش ببری
+عا که اینطور ، باشه میبرم
موهاتو مرتب کردی و لباستو درست کردی
و سینی صبحانه رو برداشتی و از پله ها بالا رفتی تا به اتاق جونگکوک رسیدی
و در زدی
_بیا تو
درو باز کردی و رفتی تو
+سلام
_سلام ا/ت بیدار شدی؟
چپ چپ نگاهش کردی و چشماتو ریز کردی
+نه هنوز خوابم
جونگکوک خنده ی کوتاهی کرد
_ممنون سینی رو بذار روی میز
+باشه
سینی رو روی میز گذاشتی و داشتی میرفتی بیرون که دوباره دلدرد به سراغت اومد
انقد شدید بود که داشت گریت میافتاد دیگه نمیتونستی رو پات وایسی ولی سعی میکردی تحمل کنی تا اینکه پاهات سست شدن و دیگه نتونستی رو پات وایسی
صدای زمین خوردنت کل اتاقو پر کرد
و از گوشه ی چشمت اشک میومد
جونگکوک یهو از پشت میزش بلند شد و تورو تو آغوشش گرفت
_اااا/ت ، خوبیییی؟ چیشد یهو ، اااا/تتت لطفا پاشوووو ،چیشدهههه ، حالت خوبههه؟
با گریه گفتی
+نههه، خوب نیستم ، خوب نیستم جونگکوک
_چیشدهههه؟
جوابی ندادی
جونگکوک براید استایل از روی زمین بلندت کرد و روی تخت گذاشتت
دستاتو محکم گرفته بود و نگرانی از چشماش میبارید
این همون جونگکوکی بود که آدما رو میکشت و حتی به التماساشون گوش نمیکرد؟
پرش زمانی ۵ دقیقه بعد:
_بهتری؟
+اوم
آروم از روی تخت پا شدی
_بلند نشو
+کار دارم ،امروز چندمه؟
_یِکُم
+آیش شت
بلند شدی و به سمت دستشوییه اتاقه جونگکوک رفتی
حدست درست بود ، پریود شده بودی
+آیگو الان چه وقته پریود شدن بود آخه ، الان چیکار کنم؟
از تو دستشویی جونگکوکو صدا زدی
+اهممم ، جونگکوک شی
_بله
+میگمم، چ..چی..چیزه...
یعنی..م...من پر... نه یعنی چیز میخوام نوار...ب..بهد
_الان میرم میخرم
درسته
جونگکوک خودش فهمیده بود.....
deep wound = زخم عمیق
فردا :
ا/ت ویو
با حس سردرد از خواب بیدار شدم ، دلم به شدت درد میکرد
رفتم دست و صورتمو شستم و خودمو مرتب کردم
و از اتاق رفتم بیرون
&عااا دخترم بیدار شدی؟
+سلام خانم لی ، صبح بخیر ، اوومم اون چیه روی میز ؟
&صبحانه جئونه گذاشتم ببری براش
+من؟!
& عا ، جونگکوک شی گفت از این به بعد تو چیزارو براش ببری
+عا که اینطور ، باشه میبرم
موهاتو مرتب کردی و لباستو درست کردی
و سینی صبحانه رو برداشتی و از پله ها بالا رفتی تا به اتاق جونگکوک رسیدی
و در زدی
_بیا تو
درو باز کردی و رفتی تو
+سلام
_سلام ا/ت بیدار شدی؟
چپ چپ نگاهش کردی و چشماتو ریز کردی
+نه هنوز خوابم
جونگکوک خنده ی کوتاهی کرد
_ممنون سینی رو بذار روی میز
+باشه
سینی رو روی میز گذاشتی و داشتی میرفتی بیرون که دوباره دلدرد به سراغت اومد
انقد شدید بود که داشت گریت میافتاد دیگه نمیتونستی رو پات وایسی ولی سعی میکردی تحمل کنی تا اینکه پاهات سست شدن و دیگه نتونستی رو پات وایسی
صدای زمین خوردنت کل اتاقو پر کرد
و از گوشه ی چشمت اشک میومد
جونگکوک یهو از پشت میزش بلند شد و تورو تو آغوشش گرفت
_اااا/ت ، خوبیییی؟ چیشد یهو ، اااا/تتت لطفا پاشوووو ،چیشدهههه ، حالت خوبههه؟
با گریه گفتی
+نههه، خوب نیستم ، خوب نیستم جونگکوک
_چیشدهههه؟
جوابی ندادی
جونگکوک براید استایل از روی زمین بلندت کرد و روی تخت گذاشتت
دستاتو محکم گرفته بود و نگرانی از چشماش میبارید
این همون جونگکوکی بود که آدما رو میکشت و حتی به التماساشون گوش نمیکرد؟
پرش زمانی ۵ دقیقه بعد:
_بهتری؟
+اوم
آروم از روی تخت پا شدی
_بلند نشو
+کار دارم ،امروز چندمه؟
_یِکُم
+آیش شت
بلند شدی و به سمت دستشوییه اتاقه جونگکوک رفتی
حدست درست بود ، پریود شده بودی
+آیگو الان چه وقته پریود شدن بود آخه ، الان چیکار کنم؟
از تو دستشویی جونگکوکو صدا زدی
+اهممم ، جونگکوک شی
_بله
+میگمم، چ..چی..چیزه...
یعنی..م...من پر... نه یعنی چیز میخوام نوار...ب..بهد
_الان میرم میخرم
درسته
جونگکوک خودش فهمیده بود.....
۶۴.۹k
۱۸ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.