Part 17
Part 17
deep wound = زخم عمیق
چی میشه اگه ا/ت هیچوقت جونگکوکو قبول نکنه؟
ا/ت ویو :
خیلی خسته بودم اینو از حالت صورتم هم میشد فهمید
&ا/ت اگه خسته ای برو استراحت کن
+اشکالی نداره؟
&نه عزیزم
+خیلی ممنون ، کاری داشتید صدام کنید
&باشه
به سمت اتاقت رفتی و رو تخت دراز کشیدی
به فکر گذشته ی تاریکت بودی گذشته ای که هیچکس ازش خبر نداشت
با فکر کردن به گذشتت اشکی از چشمات چکید و شروع کردی به گریه کردن
جونگکوک ویو :
از پله ها پایین اومد و به سمت خانم لی رفت
تازگیا خیلی به پایین سر میزد
دلیلش چی بود؟
قطعا ا/ت
_خانم لی
&بله پسرم
_ا/ت کجاست؟
&خیلی خسته بود رفت استراحت کنه
_اها که اینطور
جونگکوک دور از چشم خانم لی به سمت اتاق ا/ت رفت
و در زد
ا/ت فکر کرد که خانم لی پشت دره
سریع اشکاشو پاک کرد
+بفرمایید
در باز شد و ا/ت با دیدن جونگکوک خشکش زد
+کاری داشتید؟
_میشه باهات صحبت کنم؟
+من حرفی باهات ندارم
_بیین اگه بخوام میتونم بدون اجازتم کاریو انجام بدم پس وقتی میپرسم ازت درست جواب بده
+خیلی خوب بگو
_ا/ت چرا دور قلبت دیوار کشیدی؟
+چون یاد گرفتم این دنیا جایی واسه عشق و عاشقی و مهربونی نیست ، فراموش کردی من چرا اینجام ؟
_شاید تنها راه آشناییه ما همین بوده
+هه :) توجیه خوبی بود
_ا/ت مطمئن باشه دیوار دور قلبتو خراب میکنم و قلبتو تصرف میکنم
+جونگکوک ، تو یه روزی واقعا دختری که به دردت بخوره رو پیدا میکنی ، دختری که واقعا دوسش داشته باشی
من به درد تو نمیخورم
_ا/ت پشتتو نگاه کن
ا/ت برگشت ولی فقط خودشونو تو آیینه دید
_دختری که من دوسش دارم دقیقا همینجا بغل من نشسته میبینی چقد خوشگله؟
ا/ت چند دقیقه ای خودشونو تو آیینه نگاه کرد شاید توی دلش خیلی ذوق کرده بود ولی به خودش اومد و حرفی رو که دلش نمیخواست زد و گفت
+جونگکوک لطفاً به من علاقمند نشو ، ما نمیتونیم باهم باشیم
جونگکوک هرکاری میکرد ا/ت بحثو عوض میکرد
وارد شدن به قلب ا/ت واقعا کار مشکلی بود
یعنی جونگکوک میتونه اینکارو انجام بده؟
deep wound = زخم عمیق
چی میشه اگه ا/ت هیچوقت جونگکوکو قبول نکنه؟
ا/ت ویو :
خیلی خسته بودم اینو از حالت صورتم هم میشد فهمید
&ا/ت اگه خسته ای برو استراحت کن
+اشکالی نداره؟
&نه عزیزم
+خیلی ممنون ، کاری داشتید صدام کنید
&باشه
به سمت اتاقت رفتی و رو تخت دراز کشیدی
به فکر گذشته ی تاریکت بودی گذشته ای که هیچکس ازش خبر نداشت
با فکر کردن به گذشتت اشکی از چشمات چکید و شروع کردی به گریه کردن
جونگکوک ویو :
از پله ها پایین اومد و به سمت خانم لی رفت
تازگیا خیلی به پایین سر میزد
دلیلش چی بود؟
قطعا ا/ت
_خانم لی
&بله پسرم
_ا/ت کجاست؟
&خیلی خسته بود رفت استراحت کنه
_اها که اینطور
جونگکوک دور از چشم خانم لی به سمت اتاق ا/ت رفت
و در زد
ا/ت فکر کرد که خانم لی پشت دره
سریع اشکاشو پاک کرد
+بفرمایید
در باز شد و ا/ت با دیدن جونگکوک خشکش زد
+کاری داشتید؟
_میشه باهات صحبت کنم؟
+من حرفی باهات ندارم
_بیین اگه بخوام میتونم بدون اجازتم کاریو انجام بدم پس وقتی میپرسم ازت درست جواب بده
+خیلی خوب بگو
_ا/ت چرا دور قلبت دیوار کشیدی؟
+چون یاد گرفتم این دنیا جایی واسه عشق و عاشقی و مهربونی نیست ، فراموش کردی من چرا اینجام ؟
_شاید تنها راه آشناییه ما همین بوده
+هه :) توجیه خوبی بود
_ا/ت مطمئن باشه دیوار دور قلبتو خراب میکنم و قلبتو تصرف میکنم
+جونگکوک ، تو یه روزی واقعا دختری که به دردت بخوره رو پیدا میکنی ، دختری که واقعا دوسش داشته باشی
من به درد تو نمیخورم
_ا/ت پشتتو نگاه کن
ا/ت برگشت ولی فقط خودشونو تو آیینه دید
_دختری که من دوسش دارم دقیقا همینجا بغل من نشسته میبینی چقد خوشگله؟
ا/ت چند دقیقه ای خودشونو تو آیینه نگاه کرد شاید توی دلش خیلی ذوق کرده بود ولی به خودش اومد و حرفی رو که دلش نمیخواست زد و گفت
+جونگکوک لطفاً به من علاقمند نشو ، ما نمیتونیم باهم باشیم
جونگکوک هرکاری میکرد ا/ت بحثو عوض میکرد
وارد شدن به قلب ا/ت واقعا کار مشکلی بود
یعنی جونگکوک میتونه اینکارو انجام بده؟
۹۸.۷k
۱۷ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.