عاشق مغرور

عاشق مغرور
#پارت۱۰

-اینطور میخوای بری پیش مهمونا؟

یه نگاه به پیرهن بلند سفیده که استین های بلند و پفی داشت انداختم که تو ناحیه ی باس...ن تنگ میشد و چاک سی..نش معلوم بود

پلی انگار دیوونه شده بودم دلم لجبازی میخواست پس خودمو زدم به اونراه و گفتم
-اره خشگله؟

-گفت خشگله...
بعد ستشو دور باسن پیچید و تنمو له تنش چسبوند و ادامه داد

-سک..سیه ولی میدونستی پایین بین مهمونا متین جان خواستکار قبلیتم هست؟

صورتش اورد نزدیک صورتم و با فکی قفل شده غرید
-هنوزم جرعت داری بپوشیش؟

با لجبازی گفتم

-دارم

نگاه عجیبی کرد و پا پوزخندی عجیب تر گفت باشه بعدم منو روی ت...خت امداخت و...
دیدگاه ها (۰)

عاشق مغرور#پارت۱۱و رو تنم خیمه زددستشو گذاشت رو یقه ی لباسمو...

عاشق مغرور#پارت۱۲رنگ نگاهش تغیر کرد تز رو بلند شدو منم بلند ...

رمانش از جذابم جذاب تره😍https://wisgoon.com/ardiya_mylouehtt...

عاشق مغرور#پارت۹دیاناازشنیدن حرفش هینی کشیدم و از خجالت سرمو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط