نامخاندان جئون

نام:خاندان جئون

PART:8

رفتم آشپز خونه دیدم چیزایی که خریده بودیم روی میز نیست

ا.ت:جونگ کوک خریدارو کجا گذاشتی؟(داد)

جونگ کوک:در کابینت اولی رو باز کن اونجاست(داد)

ا.ت:باشه(داد)

درشو باز کردم و با حجم خیلی زیادی خوراکی مواجه شدم مگه من انقدر خوراکی برداشتم؟ واییی چقدر حال بده پاستیل
چیپس. شکولات . آب نبات و نوشابه برداشتم و رفتم پیش جونگ کوک نشستم

جونگ کوک:چه خبره انقدر خوراکی؟

ا.ت:خودتو دیدی از من بیشتر خوراکی داری

جونگ کوک یک نگاه به خوراکیاش کرد و گفت

جونگ کوک:آره راست میگی

میخواستم خوراکیام رو بوخورم که مامانم زنگ زد بر داشتم

ا.ت:سلام مامان طوری شده؟

م.ت:آ.ت قراره دختر عمتون بیاد پیشتون

ا.ت:چییییی؟(داد)

م.ت:
دیدگاه ها (۱)

نام:خاندان جئون PART:9م.ت:آی ا.ت آروم گوشم کر شد ا.ت:برای چی...

نام:خاندان جئون PART:10جونگ کوک زنگ زد و غذا سفارش داد ا.ت:ف...

نام:خاندان جئون PART:7جونگ کوک:چی گفت؟ا.ت:یک کار مهم براشون ...

نام:خاندان جئون PART:6دیدم کسی نیست ا.ت:ما اومدیم خونه کسی ج...

پارت ۷۵ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۶ فیک ازدواج مافیایی

"سرنوشت "p,35..ساعت ۳ صبح .....با حس باد سردی چشمامو باز کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط