تلهpt

تلهpt24
وقتی چشامو باز کردم دور و برم پر از شیشه خورده بود،بدنم پر از زخم شده بود ولی با تمام توانم بلند شدم و دنبال تهیونگ گشتم ، جلو چشمم سیاهی می‌رفت ولی تونسته بودم پیداش کنم
+ته...تهیونگ
چشماش بسته بود
+تهیونگ بلند شو
اینو که گفتم یهو صدای آمبولانس اومد و بعدش همچین سیاه شد و تموم شد
1هفته بعد:
آت:
حال من خوب بود ولی از تیهونگ هیچ خبری نبود
+جونکوک تهیونگ حالش خوبه
÷تو کما
+خب کی بهوش میاد
÷نمیدونم
+می‌خوام ببینمش
+آت تو حالت هنوز خوب نشده
+خوبم ، لطفا می‌خوام ببینمش
÷وایسا به پرستار بگم
جونکوک رفت و با یه پرستار و یه ویلچر اومد و منو با کمک جفتشون روی ویلچر نشوندن و رفتیم سمت اتاق تهیونگ
وقتی رسیدیم از پشت شیشه بهش نگاه کردم
+حالش خوبه
/هنوز اطلاعات دقیقی نمی‌تونیم بدیم
+کی بهوش میاد
/معلوم نیست ، چون تصادف از سمت آقای کیم بوده آسیب بیشتری بهش وارد شده
وقتی اینو گفت یهو پرستاری که داخل اتاق سریع اومد بیرون و به پرستاری که کنار من بود گفت بره دکتر رو صدا کنه،
دکتر سریع اومد و رفتن تو اتاق ، همون لحظه شوگا هم اومد
@چیشده
+...
@ات
+ها....نمیدونم
دکتر چندبار قلبشو ماساژ داد و بعدشم بهش شوک دادن .
بعد از چند دقیقه همه لزش فاصله گرفتن ، انقد از پشت شیشه گریه کرده بودم چشمام سیاهی می‌رفت ولی از رو ویلچر بلند شدم و سِرمو از دستم کشیدم
÷ات چیکار می‌کنی
+ولم کن
در اتاق و باز کردم و رفتم داخل
/خانوم شما نمیتونید بیاد داخل
+ولم کن
رفتم کنارش و دستشو گرفتم ، میخواستم باهاش حرف بزنم ولی صدای بوق مانیتور باعث میشد سرم درد بگیره
+همکار،بلند شو ،تو راست میگفتی فک کنم دوست دارم،لطفا بلند شو (گریه)
/خانوم باید بریم
+نه ولم کنید
دیدگاه ها (۱۳)

تله پارت آخرچهار ماه بعد:آت:چند وقتی میشد که تیهونگ مرده (دو...

new fakeاسم:قلب سیاهکاپل:آت و جونکوکشخصیت های اصلی:ات_جونکوک...

تلهpt23اومد سمتم و منو انداخت رو دوشش و پاهامو گرفت و منم با...

تلهpt22 تهیونگ:بعد از مکالمم با جونکوک نگران شدم پس سوییچو ...

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

جیمین فیک زندگی پارت ۲۴#

خیانت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط