تلهpt22
تلهpt22
تهیونگ:
بعد از مکالمم با جونکوک نگران شدم پس سوییچو برداشتم و رفتم سمت خونه آت ، بعد 10 مین رسیدم و رفتم داخل، هر چقدر در میزدم کسی باز نمیکرد ،منم زنگ زدم به نگهبانی که برای تعقیب آت گذاشته بودم
£ بله قربان
-کجاست
£بوسان
-اونجا چیکار میکنه
£نمیدونم آقا ، دو هفته ی پیش بعد از اینکه اومده بود ساحل توی خونه خرابه سریع اومد و وسایلشو برداشت و اومد اینجا
-ادرسو بفرست ، حواستو جمع کن
£چشم آقا
به آدرسی که نگهبان فرستاده بود حرکت کردم. حدود یه ساعت که تو جاده بودم جونکوک زنگ زد
÷چیشد
-دارم میرم پیشش
÷کجاست
-بعدا بهت میگم
÷تهیون...
گوشی و قطع کردم و انداختم رو صندلی ، با آخرین سرعت رفتم سمت آدرس.
بعد 3 ساعت رسیدم و رفتم پیش نگهبان
£ کلبه 2011
-خیلی خب
رفتم سمت کلبه 2011 و در زدم ولی کسی باز نکرد ، یکم از کلبه دور شدم که با آت مواجه شدم
آت:داشتم خرید هایی که کردم و به سمت کلبه میبردم که یه نفر جلو در وایساده بود ، از پشت شبیه تهیونگ بود،وقتی برگشت و منو دید برای چند لحظه نفس کشیدن یادم رفت که اومد نزدیکم.
دستمو کشید و کلیدو از دستم گرفت و خودش درو باز کرد و بردم داخل خونه.
-اینجا چیکار میکنی
+...
-همه نگرانتن ، مخصوصا جونکوک
+...
-نمیخوای حرف بزنی
+برو(اروم)
-چی
+برو
-دلیل؟
+...
-اکه بخاطر من اینجایی نیازی نیست که بمونی
سرمو گرفتم بالا و بهش نگاه کردم
-دارم میرم
+کجا
-پاریس
+چرا
-بابا و داداشم رفتن اونجا ، دلیلی ندارم که اینجا بمونم
+دلیلی نداری؟
-...
+شوگا،باندت،کارت اینا دلیل نیستن
-کارا رو سپردم به شوگا
+اما مدارک هنوز دست منه
-اون دیگه مشکل من نیست مشکل شوگا
+...
-وسایلتو جمع کن برسونمت
+نمیخوام
-دارم میگم جونکوک نگرانته
+دلیلی ندارم برگردم ، دشمنم که داره میره پس کسی نمیمونه بخوام باهاش کاری کنم
-ات حرف نزن وسایلتو جمع کن
+گفتم نمیخوام(داد)
-...
+تو برو
بلند شدم و پلاستیک های خرید ها رو گذاشتم تو آشپز خونه که دستم کشیده شد
-نزار دیوونه شم وسایلتو جمع کن(بم)
+نمیخوام(داد)
اینو گفتمو هولش دادم که چند قدم رفتم عقب
-میخوای بزور ببرمت؟
+هرکاری میخوام بکن برام مهم نیست
وقتی اینو گفتم یهو اومدم نزدیکم و...
تهیونگ:
بعد از مکالمم با جونکوک نگران شدم پس سوییچو برداشتم و رفتم سمت خونه آت ، بعد 10 مین رسیدم و رفتم داخل، هر چقدر در میزدم کسی باز نمیکرد ،منم زنگ زدم به نگهبانی که برای تعقیب آت گذاشته بودم
£ بله قربان
-کجاست
£بوسان
-اونجا چیکار میکنه
£نمیدونم آقا ، دو هفته ی پیش بعد از اینکه اومده بود ساحل توی خونه خرابه سریع اومد و وسایلشو برداشت و اومد اینجا
-ادرسو بفرست ، حواستو جمع کن
£چشم آقا
به آدرسی که نگهبان فرستاده بود حرکت کردم. حدود یه ساعت که تو جاده بودم جونکوک زنگ زد
÷چیشد
-دارم میرم پیشش
÷کجاست
-بعدا بهت میگم
÷تهیون...
گوشی و قطع کردم و انداختم رو صندلی ، با آخرین سرعت رفتم سمت آدرس.
بعد 3 ساعت رسیدم و رفتم پیش نگهبان
£ کلبه 2011
-خیلی خب
رفتم سمت کلبه 2011 و در زدم ولی کسی باز نکرد ، یکم از کلبه دور شدم که با آت مواجه شدم
آت:داشتم خرید هایی که کردم و به سمت کلبه میبردم که یه نفر جلو در وایساده بود ، از پشت شبیه تهیونگ بود،وقتی برگشت و منو دید برای چند لحظه نفس کشیدن یادم رفت که اومد نزدیکم.
دستمو کشید و کلیدو از دستم گرفت و خودش درو باز کرد و بردم داخل خونه.
-اینجا چیکار میکنی
+...
-همه نگرانتن ، مخصوصا جونکوک
+...
-نمیخوای حرف بزنی
+برو(اروم)
-چی
+برو
-دلیل؟
+...
-اکه بخاطر من اینجایی نیازی نیست که بمونی
سرمو گرفتم بالا و بهش نگاه کردم
-دارم میرم
+کجا
-پاریس
+چرا
-بابا و داداشم رفتن اونجا ، دلیلی ندارم که اینجا بمونم
+دلیلی نداری؟
-...
+شوگا،باندت،کارت اینا دلیل نیستن
-کارا رو سپردم به شوگا
+اما مدارک هنوز دست منه
-اون دیگه مشکل من نیست مشکل شوگا
+...
-وسایلتو جمع کن برسونمت
+نمیخوام
-دارم میگم جونکوک نگرانته
+دلیلی ندارم برگردم ، دشمنم که داره میره پس کسی نمیمونه بخوام باهاش کاری کنم
-ات حرف نزن وسایلتو جمع کن
+گفتم نمیخوام(داد)
-...
+تو برو
بلند شدم و پلاستیک های خرید ها رو گذاشتم تو آشپز خونه که دستم کشیده شد
-نزار دیوونه شم وسایلتو جمع کن(بم)
+نمیخوام(داد)
اینو گفتمو هولش دادم که چند قدم رفتم عقب
-میخوای بزور ببرمت؟
+هرکاری میخوام بکن برام مهم نیست
وقتی اینو گفتم یهو اومدم نزدیکم و...
۶.۲k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.