وقتی از پرورشگاه آورده بودت فصل دو
وقتی از پرورشگاه آورده بودت فصل دو
پارت ۱۰
ویو کلارا
خوب همچی آماده بود ساعت ۷ شب شده بود
چاقوی رو گذاشتم توی کیفم
لباسم هم پوشیده بودم
ی عطر هم زدم ک جذبم بشه
لباسم خیلی باز بود ولی مجبور بودم
رفتم پایین
_بیبی لباست خیلی باز نیست؟
این بوی ک میدیی مطمعنی چیزیت نمیشه؟
+ عزیزم میدونی دیگه مجبورم خودم هم دوست ندارم
ولی چاقوی ک دیروز خریدم همرام هست نگران نباش
با موتور میرم عمارت اون عوضی با موتور هم برمیگردم
_سردت نمیشه
+ خوب شد گفتی میخواستم ی کت خز دار روز بپوشم
_خوبه اینجوری بسته تر هم میشه
+ اره
رفتم کتم رو پوشیدم آمدم پایین کلید موتور رو برداشتم کوک جلوی در وایساده بود
از توی جهرش میشد خوند ک خیلی نگرانه
+ بیا بغلم نگران نباش
_مگه میشه نگرانت نباشم
+ تازه من دوتا از بادیگاردا رو میبرم بش میگم بخاطر امنیت اوردمشون
_حالا خیالم راحت تر شد
یادت نره هر اتفاقی افتاد ک گیر افتادی گوشیت رو سه بار پشت سر هم خاموش روشن کن ی پیامک میاد برای من من میام کمکت
+ باشه
من برم دیگه
_برو عزیزم موفق باشی
ویو کوک
ببخشید عزیزم من واقعا دوست دارم
اون اطلاعات کار خودم بود خودم تغییرش دادم نمیخواستم رابطمون خراب بشه من دیوانه وار عاشقتم
نمیتونم
ولی خوب دشمنم هم داره میمیره چ بهتر
+ خدافز
_خداحافز
ویو کلارا
سوار موتور شدم
و رفتم ب عمارت اون پارک عوضی
+ سلام ددی
¿ سلام بیبی ددی
دیر کردی
+ ببخشید رفتم ی چاقو. تو جیبی بخرم
نگاش کن خوشگله ؟
¿چرا چاقو تو جیبی
+ برای امنیت
¿آهان
+بریم
¿اره بریم
.
.
دیگه نزدیک ساعت ۱۲ شده بود اون پارک عوضی حسابی مست شده بود
¿برگردیم خونه ؟
+ اره ددی
من خیلی الان میخوامت
¿,چ بهتر پس بریم
تماممممممم
ی نکته
اون پارک عوضی در واقع داداش کلارا هست ولی وقتی آمده کره فامیلش رو عوض کرده
پارک میفهمه کلارا خواهرشه و کلارا نمیفهمه پارک برادرش هست
و اون امشب میمیره و هیچ وقت کلارا هیچ چیز رو نمیفهمه
حمایت یادتون نره بای بایییی
پارت ۱۰
ویو کلارا
خوب همچی آماده بود ساعت ۷ شب شده بود
چاقوی رو گذاشتم توی کیفم
لباسم هم پوشیده بودم
ی عطر هم زدم ک جذبم بشه
لباسم خیلی باز بود ولی مجبور بودم
رفتم پایین
_بیبی لباست خیلی باز نیست؟
این بوی ک میدیی مطمعنی چیزیت نمیشه؟
+ عزیزم میدونی دیگه مجبورم خودم هم دوست ندارم
ولی چاقوی ک دیروز خریدم همرام هست نگران نباش
با موتور میرم عمارت اون عوضی با موتور هم برمیگردم
_سردت نمیشه
+ خوب شد گفتی میخواستم ی کت خز دار روز بپوشم
_خوبه اینجوری بسته تر هم میشه
+ اره
رفتم کتم رو پوشیدم آمدم پایین کلید موتور رو برداشتم کوک جلوی در وایساده بود
از توی جهرش میشد خوند ک خیلی نگرانه
+ بیا بغلم نگران نباش
_مگه میشه نگرانت نباشم
+ تازه من دوتا از بادیگاردا رو میبرم بش میگم بخاطر امنیت اوردمشون
_حالا خیالم راحت تر شد
یادت نره هر اتفاقی افتاد ک گیر افتادی گوشیت رو سه بار پشت سر هم خاموش روشن کن ی پیامک میاد برای من من میام کمکت
+ باشه
من برم دیگه
_برو عزیزم موفق باشی
ویو کوک
ببخشید عزیزم من واقعا دوست دارم
اون اطلاعات کار خودم بود خودم تغییرش دادم نمیخواستم رابطمون خراب بشه من دیوانه وار عاشقتم
نمیتونم
ولی خوب دشمنم هم داره میمیره چ بهتر
+ خدافز
_خداحافز
ویو کلارا
سوار موتور شدم
و رفتم ب عمارت اون پارک عوضی
+ سلام ددی
¿ سلام بیبی ددی
دیر کردی
+ ببخشید رفتم ی چاقو. تو جیبی بخرم
نگاش کن خوشگله ؟
¿چرا چاقو تو جیبی
+ برای امنیت
¿آهان
+بریم
¿اره بریم
.
.
دیگه نزدیک ساعت ۱۲ شده بود اون پارک عوضی حسابی مست شده بود
¿برگردیم خونه ؟
+ اره ددی
من خیلی الان میخوامت
¿,چ بهتر پس بریم
تماممممممم
ی نکته
اون پارک عوضی در واقع داداش کلارا هست ولی وقتی آمده کره فامیلش رو عوض کرده
پارک میفهمه کلارا خواهرشه و کلارا نمیفهمه پارک برادرش هست
و اون امشب میمیره و هیچ وقت کلارا هیچ چیز رو نمیفهمه
حمایت یادتون نره بای بایییی
- ۱۱.۱k
- ۲۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط