وقتی از پرورشگاه آورده بودت فصل دو
وقتی از پرورشگاه آورده بودت فصل دو
پارت ۱۱
ویو کلارا
ساعت ۱۲ و نیم رسیدیم خونه
+ عزیزم بریم توی کارش ؟
¿ بریم عزیزم (چون مست بوده گفته اوکیه،)
آمد نزدیکم وقتش بود
مو چرخوند ک بند لباسم رو باز کنه سریع چاقو رو تا حواسش نبود از توی کیف برداشتم
روم رو برگردوند
میخواست ببوستم ک یهو چاقو رو محکم زدم توی سینش و یهو افتاد کل اتاق شده بود خون
من برای اینکه مطمعن بشم ک میمیره
ی دور چاقو رو هم توی مغزش فرو کردم
چاقو رو گذاشتم توی کیف کلید موتور رو در آوردم و دویدم بیرون عمارت سوار موتور شدم
و حرکت کردم سمت خونه خیلی سریع میروندم نمیدونستم دارم میرم کجا
وقتی ب خودم آمدم کنار دریا بودم
زنگ زدم ب کوک
و همه چیز رو بهش گفتم
_عزیزم برگرد خونه برای فردا بلیت دارم
قرار بریم فرانسه
+ فکر خوبه ی خورده از این ماجراها درو بشم برای بچه هم بهتره
_ اره بیا خونه
شام خوردی؟
+ نه هیچ چیزی نخوردم تا حواسم ب همه چیز باشه
_ تا تو آمدی من ی نودل ی چیزی درست میکنم بیا بخور
مشروب ک نخوردی
+ نه
_باشه منتظرت هستم
+ منم الان حرکت میکنم میام
رفتم خونه غذا خوردم
لباسم رو عوض کردم
رفتم توی بغل کوک و تا صبح گریه کردم
دیگه با دلداری هاش آروم شدم و حدود ساعت ۶ خوابم برد
تماممم
ی پارت دیگه دارم و کلا این فیک تموم میشه و فیک سوپرایزی بخاطر حمایت هاتون بعد از تموم شدن این فیک بگراندش رو میزام
و بعدش دیگه فیکی ک سرش ب تفاهم رسیدم
حمایت یادتون نرههه
پارت ۱۱
ویو کلارا
ساعت ۱۲ و نیم رسیدیم خونه
+ عزیزم بریم توی کارش ؟
¿ بریم عزیزم (چون مست بوده گفته اوکیه،)
آمد نزدیکم وقتش بود
مو چرخوند ک بند لباسم رو باز کنه سریع چاقو رو تا حواسش نبود از توی کیف برداشتم
روم رو برگردوند
میخواست ببوستم ک یهو چاقو رو محکم زدم توی سینش و یهو افتاد کل اتاق شده بود خون
من برای اینکه مطمعن بشم ک میمیره
ی دور چاقو رو هم توی مغزش فرو کردم
چاقو رو گذاشتم توی کیف کلید موتور رو در آوردم و دویدم بیرون عمارت سوار موتور شدم
و حرکت کردم سمت خونه خیلی سریع میروندم نمیدونستم دارم میرم کجا
وقتی ب خودم آمدم کنار دریا بودم
زنگ زدم ب کوک
و همه چیز رو بهش گفتم
_عزیزم برگرد خونه برای فردا بلیت دارم
قرار بریم فرانسه
+ فکر خوبه ی خورده از این ماجراها درو بشم برای بچه هم بهتره
_ اره بیا خونه
شام خوردی؟
+ نه هیچ چیزی نخوردم تا حواسم ب همه چیز باشه
_ تا تو آمدی من ی نودل ی چیزی درست میکنم بیا بخور
مشروب ک نخوردی
+ نه
_باشه منتظرت هستم
+ منم الان حرکت میکنم میام
رفتم خونه غذا خوردم
لباسم رو عوض کردم
رفتم توی بغل کوک و تا صبح گریه کردم
دیگه با دلداری هاش آروم شدم و حدود ساعت ۶ خوابم برد
تماممم
ی پارت دیگه دارم و کلا این فیک تموم میشه و فیک سوپرایزی بخاطر حمایت هاتون بعد از تموم شدن این فیک بگراندش رو میزام
و بعدش دیگه فیکی ک سرش ب تفاهم رسیدم
حمایت یادتون نرههه
- ۱۸.۵k
- ۲۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط