ℳ𝒶𝓃𝓈𝒾ℴ𝓃 ℴ𝒻 𝓋𝒶𝓂℘𝒾𝓇ℯ𝓈🏰🧛🏻
ℳ𝒶𝓃𝓈𝒾ℴ𝓃 ℴ𝒻 𝓋𝒶𝓂℘𝒾𝓇ℯ𝓈🏰🧛🏻
𝔓𝔞𝔯𝔱:⁵
فردا صبح
ساعت: ⁷:⁰⁰
ا/ت ویو:
با صدای مزخرف آلارم از خواب نازم دست کشیدم و بلند شدم رفتم wc کار های لازمه رو انجام دادم و رفتم سونی که هنوز از خواب قشنگش دست نکشیده بود رو بیدار کنم
ا/ت:سونی عشقم
سونی:هوم...
ا/ت: بلند شو دیگه صبح شده
سونی:اومممممم……بزار بیشتر بخوابم
ا/ت: بلند شو باید بریم شرکت
سونی: امروز نمیام
ا/ت: بلند شو دیگه ساعت ⁸
سونی:هوووووممم…میخوام بخوا……چییییییی؟؟وای دیر شد(از روی تخت افتاد پایین:| )
ا/ت:((وی از خنده جر....چیزه یعنی پخش زمین میشود😂🤣 ))
(پرش زمانی به بعد آماده شدن دو خواهر)
سونی:من آمده ام وای وای من آمده ام🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️
ا/ت:بیا صبحونه بخور سریع بریم
سونی:توی راه یه چیزی میخوریم بریم دیگه دیر شد
ا/ت:کجا هنوز ساعت ⁷:³⁰ هست
سونی:منو دست انداختی؟؟!!😑🤨
ا/ت:آره😆😆
سونی:تو غلط کردی
ا/ت:حیح😁
سونی:ا.تتتتتتتتتتتت😤
ا/ت:گلت کلدم(غلط کردم)🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️
سونی:صبر کن پدسگ🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️
(ساعت⁷:⁴⁰)
ا/ت:هه هه هه (نفس زندن)
سونی:گرفتمت
ا/ت:آییی(ترسیدن)غلط کردم
سونی:آفرین حالا بریم (زد پس گردن ا.ت)
(بعد کلی دنبال کردن هم رفتن گم شد سر کارشون)
کوک ویو:
با صدای زنگ ساعت از خواب بلند شدم
باز هم یک روز مزخرف دیگه
گوپ(در با لگد یک عزیزی باز شد)
جین: پدسگ پاشو دیرت شد(ماهیتابه به دست 🍳)
کوک:آخ (ترسید و از روی تخت افتاد پایین)
جین:یاع یاع یاع یاع (خنده شیشه پاکنی)
کوک:هیونگ چته چرا اینجوری میای داخل
«رپ جین شروع میشود»
جین:تقصیر من نیست به ته گفتم بیاد بیدارت کنه اونم اومد گفت کلی صدات زده تو بیدار نشدی بعدش هم من مجبور شدم بیام بعد اومدم دیدم خودت بیدار شدی و ته هم به من دروغ گفته حالا من میدونم با این چیکار کنم؟
کوک: باشه حالا هیونگ نفس بکش
کوک:ولی من این تهیونگ رو میکشم
جین:باشه اول بیا صبحونه بخور بعد برو بکشش
کوک:هیونگ تیکه میندازی ؟
جین:آره
جین:حالا هم بلندشو آماده شو تا این ماهیتابه رو تا تَه نکردم توی حلقت
کوک:باشه
جین:آفرین گود بوی من
کوک:هیونگگگگگگگگگگگ(جیغ فرا بنفش)
جین:یاع یاع یاع یاع (یا خنده میره بیرون)
ادامه پارت پست بعد
𝔓𝔞𝔯𝔱:⁵
فردا صبح
ساعت: ⁷:⁰⁰
ا/ت ویو:
با صدای مزخرف آلارم از خواب نازم دست کشیدم و بلند شدم رفتم wc کار های لازمه رو انجام دادم و رفتم سونی که هنوز از خواب قشنگش دست نکشیده بود رو بیدار کنم
ا/ت:سونی عشقم
سونی:هوم...
ا/ت: بلند شو دیگه صبح شده
سونی:اومممممم……بزار بیشتر بخوابم
ا/ت: بلند شو باید بریم شرکت
سونی: امروز نمیام
ا/ت: بلند شو دیگه ساعت ⁸
سونی:هوووووممم…میخوام بخوا……چییییییی؟؟وای دیر شد(از روی تخت افتاد پایین:| )
ا/ت:((وی از خنده جر....چیزه یعنی پخش زمین میشود😂🤣 ))
(پرش زمانی به بعد آماده شدن دو خواهر)
سونی:من آمده ام وای وای من آمده ام🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️
ا/ت:بیا صبحونه بخور سریع بریم
سونی:توی راه یه چیزی میخوریم بریم دیگه دیر شد
ا/ت:کجا هنوز ساعت ⁷:³⁰ هست
سونی:منو دست انداختی؟؟!!😑🤨
ا/ت:آره😆😆
سونی:تو غلط کردی
ا/ت:حیح😁
سونی:ا.تتتتتتتتتتتت😤
ا/ت:گلت کلدم(غلط کردم)🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️
سونی:صبر کن پدسگ🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️
(ساعت⁷:⁴⁰)
ا/ت:هه هه هه (نفس زندن)
سونی:گرفتمت
ا/ت:آییی(ترسیدن)غلط کردم
سونی:آفرین حالا بریم (زد پس گردن ا.ت)
(بعد کلی دنبال کردن هم رفتن گم شد سر کارشون)
کوک ویو:
با صدای زنگ ساعت از خواب بلند شدم
باز هم یک روز مزخرف دیگه
گوپ(در با لگد یک عزیزی باز شد)
جین: پدسگ پاشو دیرت شد(ماهیتابه به دست 🍳)
کوک:آخ (ترسید و از روی تخت افتاد پایین)
جین:یاع یاع یاع یاع (خنده شیشه پاکنی)
کوک:هیونگ چته چرا اینجوری میای داخل
«رپ جین شروع میشود»
جین:تقصیر من نیست به ته گفتم بیاد بیدارت کنه اونم اومد گفت کلی صدات زده تو بیدار نشدی بعدش هم من مجبور شدم بیام بعد اومدم دیدم خودت بیدار شدی و ته هم به من دروغ گفته حالا من میدونم با این چیکار کنم؟
کوک: باشه حالا هیونگ نفس بکش
کوک:ولی من این تهیونگ رو میکشم
جین:باشه اول بیا صبحونه بخور بعد برو بکشش
کوک:هیونگ تیکه میندازی ؟
جین:آره
جین:حالا هم بلندشو آماده شو تا این ماهیتابه رو تا تَه نکردم توی حلقت
کوک:باشه
جین:آفرین گود بوی من
کوک:هیونگگگگگگگگگگگ(جیغ فرا بنفش)
جین:یاع یاع یاع یاع (یا خنده میره بیرون)
ادامه پارت پست بعد
۳.۸k
۳۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.