اهم ببینید کی اومده پارت بده
اهم ببینید کی اومده پارت بده
(زندگی تباه من)
فصل دوم
&۹
(ویو نائه)
( وومین حرومزاده در و باز کرد و یه دختر خیلی خیلی خوشگل وارد خونه شد وقتی من و دید اشک از چشماش جاری شد و دوید و بغلم کرد ولی من اصلا اون و نمیشناسم دیدم سوهو عین موز داره نگاه میکنه)
وومین رو به سوهو: کنچانا کنچانا
سوهو : نائه باز دوست دخترم و دزدید یااااا! خانم میونگ منم اینجامممم!
نائه اندر ذهن: میونگ؟!من نمیشناسمش چرا داره توی بغلم عین خر گریه میکنه؟...
میونگ حسابی نائه جان رو میفشاره: نائههههه!!!!!!هققققققق....دلم برات تنگ شده بوددددد!.....هقققققققققققققققققق........
(میونگ یه نگاه به سوهو کرد و رفت سمت سوهو )
سوهو با نیشخند: تو این مدت که نبودم واسه خودت یه پا آجوما شدی
( میونگ با لگد ضربه میزنه وسط پای سوهو و سوهو جان به جان تسلیم می آفریند)
سوهو: ایشش....شیبااا...
میونگ: چه زری زدی؟!
( یهو نائه با عصبانیت داد میزنه)
نائه: یکی به من توضیح بده اینجا چه خبرهههههههههههههههههههههه!
( بعد از دعوا های حسابی میونگ و سوهو بلاخره همه آروم میشن و کنار تخت نائه یهگوشه میشینن و سوهو در تالار اندیشه رو باز میکنه)
سوهو: خب ببین بزار از اول شروع کنم تو وقتی وارد دبیرستان من میشی همه اوایل واست قلدری میکردن و خب طبیعتاً منم کیف میکردم جلوشون و نگرفتم ولی به دخمل خانومی میاد باهات دوست میشه بعد منم میام میگم میشه این دخمل خانومی و بدید بر...چیز یعنی اونجا تو با اون دخمل خانومی خیلی صمیمی میشی و ولی یه روز که داشتن بقیه برات قلدری میکردن یه ذذیح فاکر خشن میاد تو کلاس و در نگاه اول اینجوریه که: این دختره مال منه. حالا این دختره کیه؟ همین دختری که اینجا نشسته یعنی نائه قانوم بعد کلی اتفاق میوفته و اکست که برادر ایشونه میاد شر به پا میکنه و تو و همین ذذیح فاکر خشن عاشق هم میشین و تو برای این ذذیح فداکاری میکنی و وقتی اکست با میلگرد بهش حمله کرد تو میپری و میله توی سر خودت میخوره و اینجوریه که حافظت و از دست میدی حالا ذذیح جون وومین حرومزاده است و دخمل خانومی همین میونگه
نائه: زندگیم یه پا فیلم ترکی بوده.... خب ببین من به اینا کاری ندارم و به این حرومزاده گفتم که دیگه حسی بهش ندارم ولی پاشد اومد خونه ام درحالی که خواب بودم و کلا یه شلوارک و کراپ تنم بود من و دزدیدددددددددددد
وومین: این که چیزی نیست من لختت و دید....
سوهو و میونگ و نائه: منحرف!!!!!!
نائه: خب میگفتم شما هم عین موز نشستید من و نگاه میکنید و نجاتم نمیدیددددد! این حرومزاده سایکوعه!میخواست من و بکشه
( وومین با حالت ذذیح فاکری بلند شد و روی تخت خم شد و چونه نائه رو گرفت و با صدای بم و خماری گفت)
وومین: شاید این دفعه باید یه توله تو شکمت به وجود بیارم تا فکر فرار به سرت نزنه..
( میونگ دمپایی رو برداشت و سمت وومین پرت کرد)
میونگ: خب حالا جلو ما فاز ددی بودن برت ندارهههه!
(زندگی تباه من)
فصل دوم
&۹
(ویو نائه)
( وومین حرومزاده در و باز کرد و یه دختر خیلی خیلی خوشگل وارد خونه شد وقتی من و دید اشک از چشماش جاری شد و دوید و بغلم کرد ولی من اصلا اون و نمیشناسم دیدم سوهو عین موز داره نگاه میکنه)
وومین رو به سوهو: کنچانا کنچانا
سوهو : نائه باز دوست دخترم و دزدید یااااا! خانم میونگ منم اینجامممم!
نائه اندر ذهن: میونگ؟!من نمیشناسمش چرا داره توی بغلم عین خر گریه میکنه؟...
میونگ حسابی نائه جان رو میفشاره: نائههههه!!!!!!هققققققق....دلم برات تنگ شده بوددددد!.....هقققققققققققققققققق........
(میونگ یه نگاه به سوهو کرد و رفت سمت سوهو )
سوهو با نیشخند: تو این مدت که نبودم واسه خودت یه پا آجوما شدی
( میونگ با لگد ضربه میزنه وسط پای سوهو و سوهو جان به جان تسلیم می آفریند)
سوهو: ایشش....شیبااا...
میونگ: چه زری زدی؟!
( یهو نائه با عصبانیت داد میزنه)
نائه: یکی به من توضیح بده اینجا چه خبرهههههههههههههههههههههه!
( بعد از دعوا های حسابی میونگ و سوهو بلاخره همه آروم میشن و کنار تخت نائه یهگوشه میشینن و سوهو در تالار اندیشه رو باز میکنه)
سوهو: خب ببین بزار از اول شروع کنم تو وقتی وارد دبیرستان من میشی همه اوایل واست قلدری میکردن و خب طبیعتاً منم کیف میکردم جلوشون و نگرفتم ولی به دخمل خانومی میاد باهات دوست میشه بعد منم میام میگم میشه این دخمل خانومی و بدید بر...چیز یعنی اونجا تو با اون دخمل خانومی خیلی صمیمی میشی و ولی یه روز که داشتن بقیه برات قلدری میکردن یه ذذیح فاکر خشن میاد تو کلاس و در نگاه اول اینجوریه که: این دختره مال منه. حالا این دختره کیه؟ همین دختری که اینجا نشسته یعنی نائه قانوم بعد کلی اتفاق میوفته و اکست که برادر ایشونه میاد شر به پا میکنه و تو و همین ذذیح فاکر خشن عاشق هم میشین و تو برای این ذذیح فداکاری میکنی و وقتی اکست با میلگرد بهش حمله کرد تو میپری و میله توی سر خودت میخوره و اینجوریه که حافظت و از دست میدی حالا ذذیح جون وومین حرومزاده است و دخمل خانومی همین میونگه
نائه: زندگیم یه پا فیلم ترکی بوده.... خب ببین من به اینا کاری ندارم و به این حرومزاده گفتم که دیگه حسی بهش ندارم ولی پاشد اومد خونه ام درحالی که خواب بودم و کلا یه شلوارک و کراپ تنم بود من و دزدیدددددددددددد
وومین: این که چیزی نیست من لختت و دید....
سوهو و میونگ و نائه: منحرف!!!!!!
نائه: خب میگفتم شما هم عین موز نشستید من و نگاه میکنید و نجاتم نمیدیددددد! این حرومزاده سایکوعه!میخواست من و بکشه
( وومین با حالت ذذیح فاکری بلند شد و روی تخت خم شد و چونه نائه رو گرفت و با صدای بم و خماری گفت)
وومین: شاید این دفعه باید یه توله تو شکمت به وجود بیارم تا فکر فرار به سرت نزنه..
( میونگ دمپایی رو برداشت و سمت وومین پرت کرد)
میونگ: خب حالا جلو ما فاز ددی بودن برت ندارهههه!
- ۴۷۰
- ۰۷ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط