tired of the world p⁵
خسته از دنیا پارت ۵
ویو کوک
کوک : شیر موز دوست داری ؟
ا.ت : هوم
اوفف ای کاش حداقل یکم بهم محل بزاره خسته شدم هی هوم هوم 🗿
خرید هارو که حساب کردیم به سمت بیرون فروشگاه رفتیم
کوک : ا.ت میگم میای مسابقه بزاریم
خواستم آروم آروم برم جلو ولی هر لحظه از کارم رو مطمئن نبودم
ا.ت : فعلا حوصله ندارم و نخواهم داشت بیخیال ما شو......برو
کوک : مگه چی گفتم....اصن شرت هم بزاریم خوبه
که دیدم ا.ت ی جوری نگام کردم که انگار منتظر شرتم بود ( چرا احساس میکنم نوشتم شورتم ؟.!واقعا چراا🤌🗿🤦♀️)
کوک : هرکی ببره بازنده باید هرکاری رو که برنده میگه انجام بده.....نظرت چیه ؟
ا.ت : قبوله
سوار موتور هامون شدیم با شمارشِ
¹.....
².....
³.....
ا.ت : برو بریم
حرکت کردیم سرعتم ۱۰۰ بود ولی انگار ا.ت از ۱۰۰ زد بالا....اومممم همونه که میخوام....یکم بردمش بالا ۱۱۵ ولی بازم جلو بود
کوک: این دختر منه
دیگه بارون نم نم شروع شد....صدای موتور هامون تو شهر میپیچید جوری که انگار همه از خواب بیدار شدن....قرارمون منطقه گانگام بود من که رسیدن اون خیلی وقت بود رسیده بود .....از موتورم پیاده شدم
کوک : هه....دختر باحالی هستی
ا.ت : اهم.....اهم
کوک : آها فهمیدم....خب شرتتو بگو
ا.ت : برام ی هنذفری جدید بگیر
کوک : تا فردا بهم فرصت بده تو مدرسه بت میدم
ا.ت : اوک......بای
کوک : خوش گذشت......فردا میبینمت
ا.ت : هوم
بعد هوم گفتنش گازشو کشید رفت ....
نویسنده : جئون ملیکا
اگه حمایت فول شه فردا پارت بعد اپ میکنم ..《☆♡☆》
#فیک #فیک_جونگ_کوک #فیک_کوک #فیک_اسمات #اسمات #فیک_بیتیاس #سناریو #فیک_خسته_از_دنیا
ویو کوک
کوک : شیر موز دوست داری ؟
ا.ت : هوم
اوفف ای کاش حداقل یکم بهم محل بزاره خسته شدم هی هوم هوم 🗿
خرید هارو که حساب کردیم به سمت بیرون فروشگاه رفتیم
کوک : ا.ت میگم میای مسابقه بزاریم
خواستم آروم آروم برم جلو ولی هر لحظه از کارم رو مطمئن نبودم
ا.ت : فعلا حوصله ندارم و نخواهم داشت بیخیال ما شو......برو
کوک : مگه چی گفتم....اصن شرت هم بزاریم خوبه
که دیدم ا.ت ی جوری نگام کردم که انگار منتظر شرتم بود ( چرا احساس میکنم نوشتم شورتم ؟.!واقعا چراا🤌🗿🤦♀️)
کوک : هرکی ببره بازنده باید هرکاری رو که برنده میگه انجام بده.....نظرت چیه ؟
ا.ت : قبوله
سوار موتور هامون شدیم با شمارشِ
¹.....
².....
³.....
ا.ت : برو بریم
حرکت کردیم سرعتم ۱۰۰ بود ولی انگار ا.ت از ۱۰۰ زد بالا....اومممم همونه که میخوام....یکم بردمش بالا ۱۱۵ ولی بازم جلو بود
کوک: این دختر منه
دیگه بارون نم نم شروع شد....صدای موتور هامون تو شهر میپیچید جوری که انگار همه از خواب بیدار شدن....قرارمون منطقه گانگام بود من که رسیدن اون خیلی وقت بود رسیده بود .....از موتورم پیاده شدم
کوک : هه....دختر باحالی هستی
ا.ت : اهم.....اهم
کوک : آها فهمیدم....خب شرتتو بگو
ا.ت : برام ی هنذفری جدید بگیر
کوک : تا فردا بهم فرصت بده تو مدرسه بت میدم
ا.ت : اوک......بای
کوک : خوش گذشت......فردا میبینمت
ا.ت : هوم
بعد هوم گفتنش گازشو کشید رفت ....
نویسنده : جئون ملیکا
اگه حمایت فول شه فردا پارت بعد اپ میکنم ..《☆♡☆》
#فیک #فیک_جونگ_کوک #فیک_کوک #فیک_اسمات #اسمات #فیک_بیتیاس #سناریو #فیک_خسته_از_دنیا
۱۲.۶k
۰۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.