کمی گرمتر ( پارت ۵ )
با ناامیدی بهش خیره شدم چرهاش خسته بود همینطور که منتظر حرفاش بودم
&متاسفم تمام تلاشمو کردم ولی نتونستم
بغض سنگین گلومو گرفت سرم روی زانوهام انداختم که صدای خندهاش کل سالن رو برداشت بلند شدم و سمت در رفتم تا خواستم برم بیرون منو کشید داخل
& هی ببینمت نکنه ناراحت شدی ای با فقط یه شوخی خرکی مثل خودت بود میبینی چقدر بده
♡ چی داری میگی خودت گفتی نتونستی
میتونستم بشنوم که صدام میلرزید هیچ وقت فکرشو نمیکردم به خاطر اون انسان کوتوله و کلاه به سر اونقدر ناراحت بشم
& اما دارم میگم شوخی کردم دیگه میتونی ببریش خونه
تا یک ساعت دیگه هم بیدار میشه چشام برقی زد و سریع رفتم توی اتاق دیدم که بلند شد و داره لباساشو میپوشه
♡ چویا تو حالت خوبه
الان که نگاش میکنم شبیه گربه یه چکمه پوش هم نارنجیه هم چشاش خوشگل و بزرگه هم کوچولو هم چکمههای بلند داره و در آخر کلاه سرشه مشیرشم میشه با قدرت جاذبهاش فاکتور گرفت از همه لحاظ بینقص هنوز نمیدونم این حس چیه و چه اسمی میشه روش گذاشت ولی هر روز بیشتر و بیشتر میشه انگار که با هر بار دیدنش ک پروانه تازه تو رویم به وجود میاد امیدوارم هیچ وقت این پروانهها رو از دست ندم چشمش واقعا مثل دریاست موهای بلندش منو یاد یه آهنگ میندازه میگه که
موهاش دریا بود
دنیامو زیبا کرد فهمید دیوونم
موهاشو کوتاه کرد
ولی خوب موهاشو کوتاه کنه همون موها رو میکنم توی حلقش
☆ببینم به چی نگاه میکنی انگار تا حالا منو ندیدی
♡چی داری میگی بابا به پشت سرت خیره بودم چوچو کوچولو فشاری
☆من کوچولو نیستم تو خیلی درازی بانداژی
تنه محکمی بهم زد و از کنارم رد شد منم پشت سرش راه افتادم و کلاشو برداشتم روی سرم گذاشتمش وقتی به سمتم برگشت هیچ احساسی توی چشماش نبود باعث شد که ذوقم توی یک لحظه نابود شه اما خوب هنوز این تمام نشده بود پس محکم زدم توی سرشو فرار کردم که دنبالم راه افتاد سرعتش واقعاً بیشتر از قبل شده بود همون جا بود که با مغز فرود اومدم
☆هی ببینم حالت خوبه دراز از بس اون بالا هوا خوبه به این پایین دقت نمیکنی و میفتی
بلند خندید به لبخندش خیره بودم میتونستم ازش چشم بردارم واقعاً زیبا بود یعنی لعنتی یه آدم چقدر میتونه هر روز خوشگلتر شه چرا این خوشگلیش تموم نمیشه باید اعتراف کنم که اونجا خانواده نداشتمو برام پر میکرد و دوستایی که نداشتم انگار با اینکه رو اعصابشم و کاملاً مخالف همدیگهایم منو درک میکنه این یکی از بهترین ویژگیهای چویا یچ وقت نمیتونم از ستش بدم تلفنش زنگ خورده جواب داد میتونستم واضح صدای موری رو بشنوم که میگفت...
(بقیش جا نشد وگرنه خیلی طولانی تر بود با تشکر)
&متاسفم تمام تلاشمو کردم ولی نتونستم
بغض سنگین گلومو گرفت سرم روی زانوهام انداختم که صدای خندهاش کل سالن رو برداشت بلند شدم و سمت در رفتم تا خواستم برم بیرون منو کشید داخل
& هی ببینمت نکنه ناراحت شدی ای با فقط یه شوخی خرکی مثل خودت بود میبینی چقدر بده
♡ چی داری میگی خودت گفتی نتونستی
میتونستم بشنوم که صدام میلرزید هیچ وقت فکرشو نمیکردم به خاطر اون انسان کوتوله و کلاه به سر اونقدر ناراحت بشم
& اما دارم میگم شوخی کردم دیگه میتونی ببریش خونه
تا یک ساعت دیگه هم بیدار میشه چشام برقی زد و سریع رفتم توی اتاق دیدم که بلند شد و داره لباساشو میپوشه
♡ چویا تو حالت خوبه
الان که نگاش میکنم شبیه گربه یه چکمه پوش هم نارنجیه هم چشاش خوشگل و بزرگه هم کوچولو هم چکمههای بلند داره و در آخر کلاه سرشه مشیرشم میشه با قدرت جاذبهاش فاکتور گرفت از همه لحاظ بینقص هنوز نمیدونم این حس چیه و چه اسمی میشه روش گذاشت ولی هر روز بیشتر و بیشتر میشه انگار که با هر بار دیدنش ک پروانه تازه تو رویم به وجود میاد امیدوارم هیچ وقت این پروانهها رو از دست ندم چشمش واقعا مثل دریاست موهای بلندش منو یاد یه آهنگ میندازه میگه که
موهاش دریا بود
دنیامو زیبا کرد فهمید دیوونم
موهاشو کوتاه کرد
ولی خوب موهاشو کوتاه کنه همون موها رو میکنم توی حلقش
☆ببینم به چی نگاه میکنی انگار تا حالا منو ندیدی
♡چی داری میگی بابا به پشت سرت خیره بودم چوچو کوچولو فشاری
☆من کوچولو نیستم تو خیلی درازی بانداژی
تنه محکمی بهم زد و از کنارم رد شد منم پشت سرش راه افتادم و کلاشو برداشتم روی سرم گذاشتمش وقتی به سمتم برگشت هیچ احساسی توی چشماش نبود باعث شد که ذوقم توی یک لحظه نابود شه اما خوب هنوز این تمام نشده بود پس محکم زدم توی سرشو فرار کردم که دنبالم راه افتاد سرعتش واقعاً بیشتر از قبل شده بود همون جا بود که با مغز فرود اومدم
☆هی ببینم حالت خوبه دراز از بس اون بالا هوا خوبه به این پایین دقت نمیکنی و میفتی
بلند خندید به لبخندش خیره بودم میتونستم ازش چشم بردارم واقعاً زیبا بود یعنی لعنتی یه آدم چقدر میتونه هر روز خوشگلتر شه چرا این خوشگلیش تموم نمیشه باید اعتراف کنم که اونجا خانواده نداشتمو برام پر میکرد و دوستایی که نداشتم انگار با اینکه رو اعصابشم و کاملاً مخالف همدیگهایم منو درک میکنه این یکی از بهترین ویژگیهای چویا یچ وقت نمیتونم از ستش بدم تلفنش زنگ خورده جواب داد میتونستم واضح صدای موری رو بشنوم که میگفت...
(بقیش جا نشد وگرنه خیلی طولانی تر بود با تشکر)
- ۳.۹k
- ۰۱ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط