زندگیه جهنمی ( پارت هشت )

* ذهنه ریندو *

لعنتی خیلی گوگولی بوددددددددد راحت میتونستم تاش کنم و بزارمش تو جیبم ولی خوب نباید نشون میدادم و سر سنگین میبودم
لعنتی اون خنده و قیافه و لبو چشمو صدا...
اصن لعنتی همش گوشه کثافططططط
کلش میشد الان رفت پیشش لپشو تا ناموس کشید
این خط این نشون که اندازه جاده چالوس کش میاد
ولی الانم عصبی بودو..
اگه یه حرکته اضافه کنم جر و وا جرم میکنه همینجا و ران میمونه با دوتا جانزه ی خوشگل مشگل

ویو : نویسنده

ریندو لباسشو به طوره نمایشی درست میکنه و از کناره اون رد میشه و تنه ی محکمی بهش میزنه و باعث میشه تا حسابی اعصابش خورد شه و صدایه جلز ولزش بلند شه همینجور که فکش قفل شده بود و دندوناشو فشار میداد یقه ی ریندو رو گرفت و کشیدش عقب

هوییییی اون چه کاری بود کردی

- مگه چیکارت کردم

خودت خوب میدونی پس خودتو نزن به موش مردگی

- بابا خو تو بگو چی شدهههه

برا چی بهم تنه زدی هااااا

- چی؟ تنه؟ اونم من؟ شوخیه دیگه

پسره ی رو اعصابببببب

از بینه دندونایه قفل شدش قرشه بلندی کرد و از اونجا دور شد
حالا ریندو مونده بود وسطه یع پذیرایه خالی
رویه مبل نشست و غرق در فکره اون دختر عصبیه چند لحظه پیش بود که ران از پشت امد و قهوه رو به سمتش گرفت

ها؟ ران تو کی امدی؟

* من خیلی وقته اینجام و دارم میپامت

منظورت چیه؟ از کی اینجایی؟

*از بعده دعوات با اون دختر سلیطه

سلیطه عمته دختر به اون خوبی

* یک
عمه هامون یکین ریدی
دو
چی شده طرفه اونی؟ عجیبه ها

اصلا طرفه اونو نگرفتم خفه شو

* پس این همه تایم چرا به تلوزیون خاموش خیره ای

داشتم فکر میکردم

* به چی؟

به تو چه

* هاااا اینا همه نشونست که عاشقش شدی رفت


پسه گردندیه محکمب بهش زد و فرار میکرد که هردو با صدای ملیکی خشک شدن که...

(ایشالا پارته بعد جبران میشه)
دیدگاه ها (۷)

دوستان امروز نشد پارته ران رو بدمولی فردا میدمیه تک پارتیم ب...

خواب ابدی ( پارته هشت )

کمی گرمتر ( پارت ۵ )

با نگرانی بالایه سرم نشسته و داره دستمو نوازش میکنه واقعا حس...

برادرای هایتانی پارت ۱۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط