ازدواج اجباریپارت

ازدواج اجباری~♡~پارت ۲۹

ساعت۷ صبح🌞:
رونا ویو:
با زنگ گوشی بیدار شدم دست و صورتمو شستم لباسم رو عوض کردم آرایشم کردم
رونا:تهیونگگگگگ بیدار شو
ته:.....
رونا:تهیونگگگگگ
ته:ها چیه
رونا:پاشو بریم صبحانه بخوریم
ته:نمی‌خورم خودت بخور/خوابالو
رونا:پاشو ببینم
ته:عههه نمیخوامم
پارچ آب رو برداشتم یکمشو ریختم روش
ته:چیکار میکنی دیوونه شدی
رونا:😂😂😂
ته:به چی میخندی
رونا:عی بابا پاشو برو حاظر شو باید بریم شرکت دیرمون میشه هاا
ته:خیلی خب
بلند شد حاظر شد باهم رفتیم پایین
رونا:صبح بخیر
&صبح بخیر
ته:صبحتون بخیر
خاله:صبح بخیر
فلیکس: اوووو رونا خانم چه خوشگل شدی
رونا:من همیشه خوشگل بودم
فلیکس: البته
٪بچه ها بیاین بشینین صبحانه بخورین
رونا و تهیونگ: چشم
نشستیم
میرا:صبح بخیر
خاله:صبح بخیر دخترم
ش خ:سوبین کجاست دخترم
میرا:سعی کردم بیدارش کنم بیدار نشد که
&این پسر بچهگیشم خوابالو بود
رونا:راس میگه
میرا:عی بابا کم از نامزدم غیبت کنین
فلیکس: اوو خانم غیرتی شد
٪بشین دخترم خودش بیدار میشه بزار بخوابه بچه
خاله:نهه بچم خوابالو میشه
&خب دیگه شرو کنین تهیونگ پسرم تارف نکن خونه خودت بدون
ته:چشم مادر ممنون
فلیکس: مادر زن میشه به من نون بدید
ته:این چرا به مامانت میگه مادرزن/اروم
رونا:گفتم که عادت کرده/اروم
ته:خیلی بده که چرا کسی چیزی نمیگه/اروم
رونا:چیه حسودیت شده/اروم
ته:نه بابا چرا باید حسودی کنم وقتی اون بگه منم میتونم بگم مگه نه/اروم
٪بچه ها آنقدر در گوشی حرف نزین زشته
ته:چشم پدر/لبخند
ته:اهمم مادرزن میشه به من مربا بدید
&چرا نشه بیا پسرم
رونا:/لبخند
فلیکس: هه تو چرا میگی مادرزن
ته:خب مادر زنمه دیگه/لبخند
فلیکس:‌‌/چشم غره
رونا:ممنون مامان جون ما دیگه سیر شدیم پاشو بریم
ته:داشتم میخوردما
رونا:دیرمون میشه بعدا هم میتونی بخوری
رونا:خداحافظ همگی
ته:خداحافظ
همه:خداحافظ
فلیکس: بازم بیا پیشمون رونا
رونا:حتما میام شماهم بیاین
فلیکس: حتما
ته:خب دیگه بیا بریم
(فک کنین ماشین درست شده )
سوار ماشین شدیم و رفتیم شرکت
تق تق
رونا:بیا تو
÷سلام خانم
رونا:سلام چطوری
÷ممنون خوبم برنامه رو بگم
رونا:اوهوم بگو
÷یکسری پرونده هست باید اونا رو برسی کنید و .......بعضیاشونم تایید کنید این چندتا ورقعه هم باید امضا کنین
رونا:باشه میتونی بری
÷با اجازه
داشتم ورقعه ها رو امضا میکردم که صدای بلندگوی شرکت اومد
.....:آقای کیم سخنرانی دارن تمامی کارکنان به بخش اجتماعات
رفتم بخش اجتماعات
ته:خب از همه کارکنان عزیز که تلاش کردن خیلی ممنونم فردا شب مراسم بهترین مجله ساله و همه شما دعوتید لوکیشن براتون ارسال میشه ساعت ۸ اونجا باشید مچکرم
همه:دست و جیغ
همه رفتن اتاقشون ساعت ۴ بعداز ظهر بود
...........
دیدگاه ها (۶)

ازدواج اجباری~♡~پارت۳۰ساعت ۴ بود تهیونگ واسه نهارم نیومد حتم...

گایز میخواستم براتون الان بنویسم فردا صبح زبان دارم با کلی ت...

اسلاید بعد لباس خواب رونا چیههههه انتظار داشتی لباس باز بپوش...

ازدواج اجباری~♡~پارت۲۷فلیکس:اما من میخوام ولت کنمدستشو از کم...

پارت (نمیدونم) Bad loveویو جیمین که یهو لگد ا.ت اومد تو شکم...

3#پارتی#استری‌کیدز#سونگمینپارت:3موضوع:«وقتی حامله ایی(یک ماه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط