اسلاید بعد لباس خواب رونا چیههههه انتظار داشتی لباس باز ب
اسلاید بعد لباس خواب رونا چیههههه انتظار داشتی لباس باز بپوشه؟؟نخیر عزیز
ازدواج اجباری~♡~پارت۲۸
تهیونگ ویو:
داشتیم میخوابیدیم که سومی زنگ زد جواب دادم
ته: سلام عشقم
سومی:سلام عزیزم کجایی
ته:خونم
سومی:میشه فردا شام بریم بیرون دلم برات تنگ شده
ته: باشه عزیزم فردا هم میتونستی بگی
سومی:داری میگی بد موقعه زنگ زدم
ته:آخه نصف شبه
سومی:باشه پس فردا میبینمت دوست دارم
ته:منم دوست دارم
سومی:بای
غط کردم دیدم رونا پشتشو کرده و خوابیده منم پشتمو کردم و چشمام رو بستم ولی خوابم نبرد
۳ ساعت گذشته بود من هنوز بیدار بودم دیدم رونا بیدار شد خودمو به خواب زدم رفت بیرون درم بست شلوارش خیلی کوتاه بودددد اگه یکی ببینتش چی هوففف بلند شدم نه نه تهیونگ اروم باش اونقدرام دیگه بد شانس نیستم که نه بابا رفتم رو تخت اهههه لعنتی ولی اگه یکی بیدار شه چی از رو تخت بلد شدم خواستم دستگیره در رو بکشم که پشیمون شدم
ته:اصلا به من چه
دوباره خواستم برم رو تخت
ته:ایششششش لعنتیی هوفف اینطوری نمیشه اصن میرم دست شویی هان مگه چیه خب دست شویی دارم دیگه آرون در رو باز کردم صدا دو نفر میومد از پله ها رفتم پایین که....
رونا ویو:
وقتی سومی زنگ زد خیلی ناراحت شدم تازه گفت دوستشم داره خودمو زدم به خواب چند ساعت گذشت دل درد گرفتم بلد شدم دیدم تهیونگ خوابه خرس خوابالو همش میخوابه آروم در رو باز کردم رفتم پایین در یخچال رو باز کردم عرق نعنا کم داشتیم ریختم تو لیوان آبم ریختم یه قلوپ خوردم
رونا:اخییی
که یکی لیوانو از دستم قاپید
رونا:هییی تو..بیداری
فلیکس:آره تو چرا اینجایی
(هاها فک کردین تهیونگه؟نخیررر)
رونا:ماشین خراب شد دیگه موندیم اینجا
فلیکس: آها
رونا:لیوانو بده
فلیکس: اوم برا چی
رونا:بده دیگه اون آخرین عرق نعناعه دیگه نداریم دلم درد میکنه
فلیکس: نوچ نمیدم
رونا:هییی
دستشو برد بالا منم پاشنه بلندی کردم بهش برسم
رونا:بده به من
فلیکس: اگه میتونی خودت بگیر
که صدای سرفه اومد دیدم تهیونگه
رونا:تهیونگ
ته:عه شما اینجایین
صاف وایسادم
فلیکس: آره
رونا:تو اینجا چیکار میکنی
ته:خواستم برم دست شویی آره شما اینجا چیکار میکنید
فلیکس: هیچی کار داریم باهم
ته:آها
رونا:بده
ازش گرفتم و یه کله ابو خوردم
رونا:من رفتم شب بخیرتون بخیر
رفتم بالا بلافاصله خوابم برد...
تهیونگ ویو:
دیدم رونا پاشنه بلدی کرده که لیوانو از فلیکس بگیره لباسشم رفته بود بالا بدنش معلوم بود هوفف از دست این دختر الکی سرفه کردم که متوجه من بشن بعد رونا رفت بالا فلیکسم یه نیشخند زد و رفت تاحالا نیشخند کسی رو مخم نرفته بود منم رفتم بالا دیدم رونا خیلی کیوت خوابیده پتو کشیدم روش خودمم خوابیدم
..........
ازدواج اجباری~♡~پارت۲۸
تهیونگ ویو:
داشتیم میخوابیدیم که سومی زنگ زد جواب دادم
ته: سلام عشقم
سومی:سلام عزیزم کجایی
ته:خونم
سومی:میشه فردا شام بریم بیرون دلم برات تنگ شده
ته: باشه عزیزم فردا هم میتونستی بگی
سومی:داری میگی بد موقعه زنگ زدم
ته:آخه نصف شبه
سومی:باشه پس فردا میبینمت دوست دارم
ته:منم دوست دارم
سومی:بای
غط کردم دیدم رونا پشتشو کرده و خوابیده منم پشتمو کردم و چشمام رو بستم ولی خوابم نبرد
۳ ساعت گذشته بود من هنوز بیدار بودم دیدم رونا بیدار شد خودمو به خواب زدم رفت بیرون درم بست شلوارش خیلی کوتاه بودددد اگه یکی ببینتش چی هوففف بلند شدم نه نه تهیونگ اروم باش اونقدرام دیگه بد شانس نیستم که نه بابا رفتم رو تخت اهههه لعنتی ولی اگه یکی بیدار شه چی از رو تخت بلد شدم خواستم دستگیره در رو بکشم که پشیمون شدم
ته:اصلا به من چه
دوباره خواستم برم رو تخت
ته:ایششششش لعنتیی هوفف اینطوری نمیشه اصن میرم دست شویی هان مگه چیه خب دست شویی دارم دیگه آرون در رو باز کردم صدا دو نفر میومد از پله ها رفتم پایین که....
رونا ویو:
وقتی سومی زنگ زد خیلی ناراحت شدم تازه گفت دوستشم داره خودمو زدم به خواب چند ساعت گذشت دل درد گرفتم بلد شدم دیدم تهیونگ خوابه خرس خوابالو همش میخوابه آروم در رو باز کردم رفتم پایین در یخچال رو باز کردم عرق نعنا کم داشتیم ریختم تو لیوان آبم ریختم یه قلوپ خوردم
رونا:اخییی
که یکی لیوانو از دستم قاپید
رونا:هییی تو..بیداری
فلیکس:آره تو چرا اینجایی
(هاها فک کردین تهیونگه؟نخیررر)
رونا:ماشین خراب شد دیگه موندیم اینجا
فلیکس: آها
رونا:لیوانو بده
فلیکس: اوم برا چی
رونا:بده دیگه اون آخرین عرق نعناعه دیگه نداریم دلم درد میکنه
فلیکس: نوچ نمیدم
رونا:هییی
دستشو برد بالا منم پاشنه بلندی کردم بهش برسم
رونا:بده به من
فلیکس: اگه میتونی خودت بگیر
که صدای سرفه اومد دیدم تهیونگه
رونا:تهیونگ
ته:عه شما اینجایین
صاف وایسادم
فلیکس: آره
رونا:تو اینجا چیکار میکنی
ته:خواستم برم دست شویی آره شما اینجا چیکار میکنید
فلیکس: هیچی کار داریم باهم
ته:آها
رونا:بده
ازش گرفتم و یه کله ابو خوردم
رونا:من رفتم شب بخیرتون بخیر
رفتم بالا بلافاصله خوابم برد...
تهیونگ ویو:
دیدم رونا پاشنه بلدی کرده که لیوانو از فلیکس بگیره لباسشم رفته بود بالا بدنش معلوم بود هوفف از دست این دختر الکی سرفه کردم که متوجه من بشن بعد رونا رفت بالا فلیکسم یه نیشخند زد و رفت تاحالا نیشخند کسی رو مخم نرفته بود منم رفتم بالا دیدم رونا خیلی کیوت خوابیده پتو کشیدم روش خودمم خوابیدم
..........
۷.۱k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.