چند پارتی از شوگا
چند پارتی از شوگا
وقتی برای عید و چهارشنبه سوری اومده بودید ایران
6/6
صبح با صدای داد بابا بیدار شدن که داشت
داد میزد تا علی (داوش ا.ت)افتابه رو
براش ببره چون انگار اب قطع شده بود و
میگفت از افتابه اب بیاره ،رفتیم پایین و
دیدم مامانم صبحانه چیده و با داداشم
داره میخوره،یه هینی کشیدم که هردو
برگشتن سمتم که با جیغ گفتم
+مگه دوتاتونم روزه نیستیننننن؟
که هردوشون توف توف کنان رفتن سمت
سطل زباله برگشتم دیدم شوگا نشسته رو
مبل و داره ریز ریز میخنده،بابام داشت
شلوارشو میکشید بالا اومد داخل حال و
رفت سمت تلوزیون و اخبارو تا ناموس زیاد
کرد و عینک زده بود و کفتری نشسته بود و
داشت نگاه میکرد،بعد دشویی رفتن اینا
اماده شدیم و رفتیم خرید و بعد یه هفته برگشتیم کره
پایاننننننن
وقتی برای عید و چهارشنبه سوری اومده بودید ایران
6/6
صبح با صدای داد بابا بیدار شدن که داشت
داد میزد تا علی (داوش ا.ت)افتابه رو
براش ببره چون انگار اب قطع شده بود و
میگفت از افتابه اب بیاره ،رفتیم پایین و
دیدم مامانم صبحانه چیده و با داداشم
داره میخوره،یه هینی کشیدم که هردو
برگشتن سمتم که با جیغ گفتم
+مگه دوتاتونم روزه نیستیننننن؟
که هردوشون توف توف کنان رفتن سمت
سطل زباله برگشتم دیدم شوگا نشسته رو
مبل و داره ریز ریز میخنده،بابام داشت
شلوارشو میکشید بالا اومد داخل حال و
رفت سمت تلوزیون و اخبارو تا ناموس زیاد
کرد و عینک زده بود و کفتری نشسته بود و
داشت نگاه میکرد،بعد دشویی رفتن اینا
اماده شدیم و رفتیم خرید و بعد یه هفته برگشتیم کره
پایاننننننن
۱۵.۲k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.