"لجبازی"
"لجبازی"
part:۱۰
مربی:به چی میخندید
سوزی:هیچی
مربی:رو پیشونی من نوشته احمق
ا.ت:صبر کنید ببینم.....نه
مربی:حیف زنگ خیلی وقته شروع شده وگرنه من میدونستم و شما خب برید بدویید
۵ دقیقه بعد
اینقدر دویده بودیم داشتیم میمردیم منم حواسم نبود یهو افتادم زمین از اون طرف هم سوزی که پشت سر من بود افتاد رو من و همین طوری بقیه هم رو هم افتادیم اییییی ولی بیشترین آسیب رو من دیدم دست پاهام همش زخم شد از درد بغض کرده بودم همه بلند شدن ولی من احساس میکردم که پام پیچ خورده برای همون نتونستم پاشم که مربی گفت:
مربی:حواست کجاست هم خودت رو نابود کردی هم بقیه رو(داد)
ا.ت:بقیه که چیزی شون نشد فقط من آسیب دیدم(بغض)
سوزی:اوه ا.ت حالت خوبه...میتونی پاشی؟
ا.ت:فکر نکنم(گریه)
مربی:یکی تون بره به دفتر مدیر بگه زنگ بزنه آمبولانس احتمالا پاهات پیچ خورده
همین جوری آروم گریه میکردم که دیدم جیمین داره میاد سمتم
جیمین:هوففف با خودت چیکار کردی آخه دختر میتونی راه بری؟
ا.ت:نه(بغض)
جیمین:پس صبر کن
توقع نداشتم که کار خاصی کنه ولی یهو منو برآید بغل کرد که مربی گفت:
مربی:باید زنگ بزنید آمبولانس نه این که خودتون آمبولانس بشید
جیمین:اگر صبر کنیم تا آمبولانس بیاد ممکنه که زخم هاش عفونت کنه خودم میبرمش
سوزی:ببخشید میشه که منم بیام دوستش هس...
جیمین:بیا بریم
ویو جیمین
بعد از چند دقیقه رسیدیم بیمارستان معلوم بود که خیلی بد خورده زمین و چون آفتاب مستقیم میخورد به حیاط مدرسه و خیلی زمین داغ شده بود بعضی از جاهای دستش سوخته بود
جیمین:سوزی میتونی کار های پذیرش رو انجام بدی
سوزی:اهوم
جیمین:من میبرمش اورژانس تو هم بعدش بیا
سوزی: چشم
سوزی رفت
جیمین:ا.ت حالت خوبه
ا.ت: نه
جیمین:نگران نباش الان میریم پیش دکتر
ا.ت:خیلی میسوزه(بغض)
جیمین: آره خیلی
ا.ت:( گریه)
جیمین:شوخی کردم(خنده)
ا.ت:خیلی بدی(بغض)
جیمین:تو خودت از من بدتری این همه شر درست کردی تو ۳ روز
ا.ت:حقته
جیمین:(خنده)
ادامه دارد...
شرط
۲۳ لایک
#کیپاپ #کیدراما #استری_کیدز #بی_تی_اس #بلک_پینک #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #جیهوپ #هوسوک #جیمین #تهیونگ #جونگکوک
part:۱۰
مربی:به چی میخندید
سوزی:هیچی
مربی:رو پیشونی من نوشته احمق
ا.ت:صبر کنید ببینم.....نه
مربی:حیف زنگ خیلی وقته شروع شده وگرنه من میدونستم و شما خب برید بدویید
۵ دقیقه بعد
اینقدر دویده بودیم داشتیم میمردیم منم حواسم نبود یهو افتادم زمین از اون طرف هم سوزی که پشت سر من بود افتاد رو من و همین طوری بقیه هم رو هم افتادیم اییییی ولی بیشترین آسیب رو من دیدم دست پاهام همش زخم شد از درد بغض کرده بودم همه بلند شدن ولی من احساس میکردم که پام پیچ خورده برای همون نتونستم پاشم که مربی گفت:
مربی:حواست کجاست هم خودت رو نابود کردی هم بقیه رو(داد)
ا.ت:بقیه که چیزی شون نشد فقط من آسیب دیدم(بغض)
سوزی:اوه ا.ت حالت خوبه...میتونی پاشی؟
ا.ت:فکر نکنم(گریه)
مربی:یکی تون بره به دفتر مدیر بگه زنگ بزنه آمبولانس احتمالا پاهات پیچ خورده
همین جوری آروم گریه میکردم که دیدم جیمین داره میاد سمتم
جیمین:هوففف با خودت چیکار کردی آخه دختر میتونی راه بری؟
ا.ت:نه(بغض)
جیمین:پس صبر کن
توقع نداشتم که کار خاصی کنه ولی یهو منو برآید بغل کرد که مربی گفت:
مربی:باید زنگ بزنید آمبولانس نه این که خودتون آمبولانس بشید
جیمین:اگر صبر کنیم تا آمبولانس بیاد ممکنه که زخم هاش عفونت کنه خودم میبرمش
سوزی:ببخشید میشه که منم بیام دوستش هس...
جیمین:بیا بریم
ویو جیمین
بعد از چند دقیقه رسیدیم بیمارستان معلوم بود که خیلی بد خورده زمین و چون آفتاب مستقیم میخورد به حیاط مدرسه و خیلی زمین داغ شده بود بعضی از جاهای دستش سوخته بود
جیمین:سوزی میتونی کار های پذیرش رو انجام بدی
سوزی:اهوم
جیمین:من میبرمش اورژانس تو هم بعدش بیا
سوزی: چشم
سوزی رفت
جیمین:ا.ت حالت خوبه
ا.ت: نه
جیمین:نگران نباش الان میریم پیش دکتر
ا.ت:خیلی میسوزه(بغض)
جیمین: آره خیلی
ا.ت:( گریه)
جیمین:شوخی کردم(خنده)
ا.ت:خیلی بدی(بغض)
جیمین:تو خودت از من بدتری این همه شر درست کردی تو ۳ روز
ا.ت:حقته
جیمین:(خنده)
ادامه دارد...
شرط
۲۳ لایک
#کیپاپ #کیدراما #استری_کیدز #بی_تی_اس #بلک_پینک #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #جیهوپ #هوسوک #جیمین #تهیونگ #جونگکوک
۹.۴k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.