اول خواستم یه سلامی عرض بکنم این چند روز که بلاخره تو

(اول خواستم یه سلامی عرض بکنم 🎀، این چند روز که بلاخره تونستم این پیج یافت کنم ، خیلی برام سخت بود که یکسری از فیک هارو تو پیجم تحمل کنم با اینکه لایک زاد داشت واقعا نتونستم، و بعضی ایک هارو ادامه ندادم چون هم اون ایده هاش خوابیده بود هم دیگه نمیخواستم، پس یه ایده جدید دارم که فکر نمیکنم چیزی دیگه مانعش بسه)
..

این فیک، یه فیک معمولی نیست، نمیدونم تا الان فیلم ترسناک هارو دیدید یا نه اما این فیک چند تا فصل داره و فصل ها هیچ ارتباطی بهم ندارن مثل فصل اول عنوانش اینه (سرهنگ، ماجرای عشق در ارتش شمال) خب شخصیتش هم تهیونگه
اما فصل دوم مثلا شاید همچین چیزی باشه (دریای ایزدی، عشق در دریاچه) اصلا معلوم نییی
و خلاصه جدیده
دیدگاه ها (۱)

PART

از دور صدای اسب هایی که میتازیدن تا برنده بشن تا اینجا شنیده...

8 سال بعد اسکاتلند مرکزی:کی میدونست بعد از اون شب.... همچی ع...

زندگی من.. بودید... و حالا فهمیدم معشوقه برادرت بودم!.. ا/ت....

مافیای قدرتمند من فصل دوم پارت 34ا/ت. این گوشی رو از اتاق من...

love Between the Tides²²این پارت حذف شده بودتهیونگ: الان کجا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط