اومد سمتم چونمو به سمت خودش بالا گرفت نگاهی با دقت به صور
اومد سمتم چونمو به سمت خودش بالا گرفت نگاهی با دقت به صورتم انداخت
ریندو : وای دختر یکی از ماشینهای مورد علاقه مو داغون کردی یعنی باید باهات چیکار کنم ؟
تقریبا قلبم وایستاد
گوشی زنگ خورد و چونمو ولکرد وای خدایا خودت به دادم رسیدی
گوشیو جواب داد
ریندو : ها چی شده چی الاننن ، نه الان سرم شلوغه
در برو ولم کن
ریندو : باشه باشه دارم میام
گوشیو قطع کرد و به سمتم چرخید لبخندی زد و گفت
ریندو : دختر عجب شانسی داری ها دیشب که تونستی از اون تصادف زنده بیرون بیاید الانم که باید برم ولی نگران نباش حتما برمیگردم
قبل از اینکه از اتفاق بیرون بره بدون اینکه برگرده گفت
ریندو : فکر فرار به شرت نزنه
و از اتاق خارج شد
کمی منتظر موندم تا مطمئن بشم رفته
وقتی مطمئن شدم از رو تخت پایین اومدم که اخخخخ پامممم پاک بد جور زخمی شده بود یا وجود این باید از اینخا برم سعی کردم در اتاق رو باز کنم ولی قفل بود 😀
پنجره ، خواستم اونم باز کنم ولی اهههه اونم قفل بود ازش بیرون رو نگاه کردم ارتفاعش کم بود یعنی خیلی کم خیلی راحت میتونستم فرار کنم البته اگه قفل نبود
صندلی کنار تختم رو بلند کردم و...
ریندو : وای دختر یکی از ماشینهای مورد علاقه مو داغون کردی یعنی باید باهات چیکار کنم ؟
تقریبا قلبم وایستاد
گوشی زنگ خورد و چونمو ولکرد وای خدایا خودت به دادم رسیدی
گوشیو جواب داد
ریندو : ها چی شده چی الاننن ، نه الان سرم شلوغه
در برو ولم کن
ریندو : باشه باشه دارم میام
گوشیو قطع کرد و به سمتم چرخید لبخندی زد و گفت
ریندو : دختر عجب شانسی داری ها دیشب که تونستی از اون تصادف زنده بیرون بیاید الانم که باید برم ولی نگران نباش حتما برمیگردم
قبل از اینکه از اتفاق بیرون بره بدون اینکه برگرده گفت
ریندو : فکر فرار به شرت نزنه
و از اتاق خارج شد
کمی منتظر موندم تا مطمئن بشم رفته
وقتی مطمئن شدم از رو تخت پایین اومدم که اخخخخ پامممم پاک بد جور زخمی شده بود یا وجود این باید از اینخا برم سعی کردم در اتاق رو باز کنم ولی قفل بود 😀
پنجره ، خواستم اونم باز کنم ولی اهههه اونم قفل بود ازش بیرون رو نگاه کردم ارتفاعش کم بود یعنی خیلی کم خیلی راحت میتونستم فرار کنم البته اگه قفل نبود
صندلی کنار تختم رو بلند کردم و...
- ۵.۵k
- ۱۱ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط