بیا که بر سر آنم که پیش پای تو میرم

بیا که بر سر آنم که پیش پای تو میرم
ازین چه خوش ترم ای جان که من برای تو میرم
ز دست هجر تو جان می برم به حسرت روزی
که تو ز راه بیایی و من به پای تو میرم
بسوخت مردم بیگانه را به حالت من دل
چنین که پیش دل دیر آشنای تو میرم
ز پا فتادم و در سر هوای روی تو دارم
مرا بکشتی و من دست بر دعای تو میرم
یکی هر آنچه توانی جفا به سایه ی بی دل
مرا ز عشق تو این بس که در وفای تو میرم... #هوشنگ_ابتهاج 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 💮 🌸 🍎 📝 ️
دیدگاه ها (۱)

نقاش می شومشاید هم شاعری نقاشبه تصویر می کشم لبخندهایت راسرخ...

باز هم شب شد و من ماندم و تکرار غزلقلمی دست من افتاد به اصرا...

🌸 🍃 ┄🍃 🌸 🍃 ┄🍃 🌸 🍃 🍃 🌸 🍃 🌸 گفته بودی که چرا خوب به پایان نرس...

دلتنگ توام ای که به وصلت نرسیدم دیوانه چشمان توام حیف ندانی...

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

دلم پر آتش و چشمم پرآب شد هر دو دو خانه نذر تو کردم خراب شد ...

فرزانه صیاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط