سوار ماشین شد و نگاهش رو به پسره روبه روش داد
𝐏𝐚𝐫𝐭5
𝑀𝓎 𝒸𝓇𝒾𝓂𝒾𝓃𝒶𝓁 𝒹𝓇𝒾𝓋𝑒𝓇
سوار ماشین شد و نگاهش رو به پسره روبه روش داد
پسر نتونست مقاومت کنه و به سمت لبای دختر حمله ور شد اما دختر مانع رفع دلتنگی بین اونا شد...
ات: تو دیوونه ای."
با خشم لب زد.
کوک: سال ها پیش، درست زمانی که زندگیم به تاریک ترین لحظه ش رسیده بود، تو منو تنها گذاشتی. "
"ات"
اگه اون تصادف ۳ ساله پیش اتفاق نمیافتاد و من ترکش نمیکردم هنوز با هم بودیم."
دستشو نوازش وار زیره چونه دختر گذاشت و آروم لب زد..
کوک: حالا ببین به کجا رسیدی."
نزدیک شد و بلاخره لب هاش با لب های معشوقش بعد سال ها تماس گرفت اما ات مانع اونج گرفتنش شد و اونو پس زد...
ات: نه بسه..
اگه چیزی که میخوای رو بهت بدم دارو رو بهم میدی؟"
کوک روبه روش نشست
کوک: ات راستشو به من بگو
وقتی منو ول کردی، بخواطر پول بود؟..."
[فلش بک]
ات طبقه پایین پیشه پله ها منتظر بود با صدای قدم هاش سرشو برگردوند و چشم بهش دوخت...
مادر.ک:میدونم برادرت هنوز تو بیمارستانه و منتظر ۳۰۰ هزار دلاره که جونشو نجات بده
مم میتونم نجاتش بدم!، اما یه شرط دارم.."
ات با بغضی که پنهون کرده بود لب زد..
ات: شرط تون چیه؟"
مادر.ک: میخوام که پسرمو ول کنی!"
ات: نه، نه من ولش نمیکنم! "
همینطور که از پله ها میومد پایین حرف میزد
مادر.ک: ولش کن
تو به اندازه کافی زندگی جونگ کوک رو خراب کردی پول رو بگیرو با سریع ترین حالت ممکن از اینجا گمشو..
و ات یادت بمونه به جونگ کوک در این باره چیزی نگو، در غیر این صورت من از قدرت خانواده جئون استفاده میکنم تا تمام منابع دارویی برادرت قطع بشه "
با اشاره دستش بادیگارد چمدون پر از پول رو جلویه پایه ات گذاشت
[پایان فلش بک ]
"ات"
نمیتونم در این باره چیزی بهش بگم
اگه خانواده جئون بفهمه جیمین میمیره
ات: آره مت بخواطر ۳۰۰ هزار دلار ولت کردم"
جونگ کوک با خشم بهش زل زد
ات: این چیزی بود که میخواستی بشنوی؟
که من بخواطر اینکه نتونستی اون پولو یا زندگی که میخواستم رو بهم بدی ولت کردم؟"
با کلافگی و عصبی دست رو روی سرش گذاشت
"کوک"
توقع داشتم چی بشنوم؟ که دروغ بگه؟ که همه اون داستانا سوتفاهم بود؟ با مشت دستش رو روی دره ماشین کوبید
با خشم که درونش موج میزد لب زد
کوک: خیلی خب اگه اینقدر سطحی فکر میکنی.. با من بخواب منم بهت دارو هارو میدم!"
ات: جونگ کوک من یه زنه خیابونی نیستم که برا یه شب بتونی استخدام کنی
و از ماشین پیاده شد...
.
.
واییی چراا مغزه من فقط ساعت ۱۲ به بعد کار میکنههه 💀👹
𝑀𝓎 𝒸𝓇𝒾𝓂𝒾𝓃𝒶𝓁 𝒹𝓇𝒾𝓋𝑒𝓇
سوار ماشین شد و نگاهش رو به پسره روبه روش داد
پسر نتونست مقاومت کنه و به سمت لبای دختر حمله ور شد اما دختر مانع رفع دلتنگی بین اونا شد...
ات: تو دیوونه ای."
با خشم لب زد.
کوک: سال ها پیش، درست زمانی که زندگیم به تاریک ترین لحظه ش رسیده بود، تو منو تنها گذاشتی. "
"ات"
اگه اون تصادف ۳ ساله پیش اتفاق نمیافتاد و من ترکش نمیکردم هنوز با هم بودیم."
دستشو نوازش وار زیره چونه دختر گذاشت و آروم لب زد..
کوک: حالا ببین به کجا رسیدی."
نزدیک شد و بلاخره لب هاش با لب های معشوقش بعد سال ها تماس گرفت اما ات مانع اونج گرفتنش شد و اونو پس زد...
ات: نه بسه..
اگه چیزی که میخوای رو بهت بدم دارو رو بهم میدی؟"
کوک روبه روش نشست
کوک: ات راستشو به من بگو
وقتی منو ول کردی، بخواطر پول بود؟..."
[فلش بک]
ات طبقه پایین پیشه پله ها منتظر بود با صدای قدم هاش سرشو برگردوند و چشم بهش دوخت...
مادر.ک:میدونم برادرت هنوز تو بیمارستانه و منتظر ۳۰۰ هزار دلاره که جونشو نجات بده
مم میتونم نجاتش بدم!، اما یه شرط دارم.."
ات با بغضی که پنهون کرده بود لب زد..
ات: شرط تون چیه؟"
مادر.ک: میخوام که پسرمو ول کنی!"
ات: نه، نه من ولش نمیکنم! "
همینطور که از پله ها میومد پایین حرف میزد
مادر.ک: ولش کن
تو به اندازه کافی زندگی جونگ کوک رو خراب کردی پول رو بگیرو با سریع ترین حالت ممکن از اینجا گمشو..
و ات یادت بمونه به جونگ کوک در این باره چیزی نگو، در غیر این صورت من از قدرت خانواده جئون استفاده میکنم تا تمام منابع دارویی برادرت قطع بشه "
با اشاره دستش بادیگارد چمدون پر از پول رو جلویه پایه ات گذاشت
[پایان فلش بک ]
"ات"
نمیتونم در این باره چیزی بهش بگم
اگه خانواده جئون بفهمه جیمین میمیره
ات: آره مت بخواطر ۳۰۰ هزار دلار ولت کردم"
جونگ کوک با خشم بهش زل زد
ات: این چیزی بود که میخواستی بشنوی؟
که من بخواطر اینکه نتونستی اون پولو یا زندگی که میخواستم رو بهم بدی ولت کردم؟"
با کلافگی و عصبی دست رو روی سرش گذاشت
"کوک"
توقع داشتم چی بشنوم؟ که دروغ بگه؟ که همه اون داستانا سوتفاهم بود؟ با مشت دستش رو روی دره ماشین کوبید
با خشم که درونش موج میزد لب زد
کوک: خیلی خب اگه اینقدر سطحی فکر میکنی.. با من بخواب منم بهت دارو هارو میدم!"
ات: جونگ کوک من یه زنه خیابونی نیستم که برا یه شب بتونی استخدام کنی
و از ماشین پیاده شد...
.
.
واییی چراا مغزه من فقط ساعت ۱۲ به بعد کار میکنههه 💀👹
- ۲.۵k
- ۱۶ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط