اسم عشقه ترسناک
اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۵۰
[ویو ملودی]
ماشین من چرا نیومد..سردم شده..هوفف.. سخته برام همه چیز همین طوریش.. سخته واقعا
اگه کوچولوم مثل من پدرش نخوادش چی میشه ؟ .....ولی من هستم اجازه نمی دم حس کنه
تنها است...صورتم از اشک خیس شد ..آروم گفتم
ملودی: من ببخش..
با اومدن ماشین به سمتش رفتم سوار شدم آرتور نگاهم می کنه ولی نزدیکم نمیشه کارش مهم
تر از من شده..راه افتادم... بعد چند مین به عمارت رسیدم..... رفتم داخل.. ادوارد نشسته بود
رفتم جلوش نشستم..دستام می لرزید
ملودی: باید یک چیزی بگم..
لبخندی زد نگاهم کرد
ادوارد: چی شده عزیزم راحت باش ؟
ملودی: من از آرتور حامله ام ...من نمی خوام این بچه مثل من بشه...
گونم دوباره خیس شد جا خورد..ولی خودش آروم نشون داد...اونم مثل من خوب درک می کرد
ادوارد: با آرتور بهم زدی ؟
ملودی: آره...نمی خوام علتش بگم
ادوارد: بهش گفتی ؟...سعی کردی بهش بگی ؟
ملودی: من پس می زنه... حتی بهم نزدیک نمیشه...خواستم بگم گفت کار دارم
ادوارد: مهم نیست اینا..مهم تو و بچه هستید...تو یک مادر قوی هستی..پس نگران هیچی نباش
و استراحت کن..من اجازه نمی دم حس کنی تنهایی
جلو رفتم بغلش کردم ..موهام بوسید..تو بغلش راحت بودم...دردام فراموش می کردم..از بغلش
بیرون اومدم به سمت طبقه بالا رفتم ..تو اتاقم بودم...
پارت ۱۵۰
[ویو ملودی]
ماشین من چرا نیومد..سردم شده..هوفف.. سخته برام همه چیز همین طوریش.. سخته واقعا
اگه کوچولوم مثل من پدرش نخوادش چی میشه ؟ .....ولی من هستم اجازه نمی دم حس کنه
تنها است...صورتم از اشک خیس شد ..آروم گفتم
ملودی: من ببخش..
با اومدن ماشین به سمتش رفتم سوار شدم آرتور نگاهم می کنه ولی نزدیکم نمیشه کارش مهم
تر از من شده..راه افتادم... بعد چند مین به عمارت رسیدم..... رفتم داخل.. ادوارد نشسته بود
رفتم جلوش نشستم..دستام می لرزید
ملودی: باید یک چیزی بگم..
لبخندی زد نگاهم کرد
ادوارد: چی شده عزیزم راحت باش ؟
ملودی: من از آرتور حامله ام ...من نمی خوام این بچه مثل من بشه...
گونم دوباره خیس شد جا خورد..ولی خودش آروم نشون داد...اونم مثل من خوب درک می کرد
ادوارد: با آرتور بهم زدی ؟
ملودی: آره...نمی خوام علتش بگم
ادوارد: بهش گفتی ؟...سعی کردی بهش بگی ؟
ملودی: من پس می زنه... حتی بهم نزدیک نمیشه...خواستم بگم گفت کار دارم
ادوارد: مهم نیست اینا..مهم تو و بچه هستید...تو یک مادر قوی هستی..پس نگران هیچی نباش
و استراحت کن..من اجازه نمی دم حس کنی تنهایی
جلو رفتم بغلش کردم ..موهام بوسید..تو بغلش راحت بودم...دردام فراموش می کردم..از بغلش
بیرون اومدم به سمت طبقه بالا رفتم ..تو اتاقم بودم...
- ۱۶.۲k
- ۱۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط