hot chocolate
پارت ²²
کوک : مسیرم اینوریه
یونا : چقدر دوسم داری
کوک : میخوای دقیق بگم
یونا : آره
کوک : اندازه ی تمام اقیانوسا یعنی تو اقیانوسا هستی که توش غرق شدم
یونا : یعنی واقعا انقدر دوسم داری " خجالت "
کوک : نباید بخاطر اندازه ای که من دوست دارم خجالت بکشی خانم کوچولو
یونا : ممنون
وقتی پیاده شده نزاشتم بره دستشو گرفتم
یونا : چی شده
کوک : یونا به هیچ کس هیچی نمیگی
یونا : باشه
ولش کردم سریع رفتم خونه
کوک : سلام خونه ی مثل جنگل
خونم خیلی بهم ریخته بود
رفتم تو اتاقم و تا ساعت ۸ شب داشتم رو پرونده ها کار میکردم که زنگ درو زدن تا درو باز کردم همه اومده بود
کوک : خب یه چیزیم میگن میخوان بیان
جین : من گفته بود امروز میایم
جنی : برو اون ور
رفتم کنار و تا اومدن تو با خونهی جنگل من مواجه شدن
جین : یا ابوالفضل
کوک : ها چیه یکم بهم ریختس
ته : غلط کردی یکم چند وقته اینجا رو تمیز نکردی
کوک : یه ساله
لباسامو از روی خونه جمع کردم و شیشه های الکل هم با پا انداختم یه ور
جنی : ماشاالله به تمیز کردن
کوک : گیر نده من همینطوری تمیز میکنم خوبه اتاقمو ندیدی
جیمین : هیچیم نداری بخورم
شینا : تو خیلی وقت نیست غذاخوردی
کوک : به جون جدم من خودم هیچی نمیخورم همش خوابم
ته : کجا میخواستی بری به سلامتی
کوک : هان اینا من هنوز لباسامو عوض نکردم ولی اومد خونه شروع کردم به حل کردن پرونده
جنی : الو خوبی
کوک : هان آره
رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم و برگشتم پایین
یونا : موهات بلند شده
کوک : یا جد سادات ........ آره دوساله کوتاه نکردم
جنی : اگه پیش من بودی روزی یک بار موهاتو کوتاه میکردم
کوک : من بعضی روزا اصلا نمیخوابم
نشستم رو زمین و به دیوار تکیه دادم
یونگی : حالا به غیر مافیا و معلم چه کاره شدی
جنی : شرکتو دادی به من
کوک : آیدل
گوشیم زنگ خورد
کوک : اوه اوه خفه شید منیجرمه
شرع مکالمه
کوک : الو سلام آقای هان
منیجر کوک : سلام کوک بدو بیا کمپانی
کوک : چرا
منیجر کوک هان : چون رئیس بیگ هیت
کوک : من مهمون دارم
منیجر کوک : تا نیم ساعت دیگه اینجا باش
پایان مکالمه
کوک : الو آقای هان .......... ای پدصگ کره خره .....
جنی : کوک کی بود و چی میگفت
ته : جدا آیدا شدی
کوک : منیجرمه باید برم کمپانی میاین
همه : اره
باهم رفتیم کمپانی
کوک : بیا مهمونامم آوردم فشار بخور
پی دی نیم : شما جئونی
هواسا : آره
کوک : چیکارم داشتین
پی دی نیم : جزو کمپانی من میشین ؟
کوک : چرا که نه اگه کاری ندارین من برم مهمون دارم
هان : پسره ی گستاخ
تا اومد بزنتم جاخالی دادم و با پا زدم تو شکمش
کوک : ببخشید آقای هان
پی دی نیم : برگام مافیایی
کوک : آره رطبه یک جهانی
جنی : الو بیمارستان
هان : زندم زنگ نزن محافظ گذاشتم یه هزار باری قرار بود بمیرم
کوک :......
🍊🧡
کوک : مسیرم اینوریه
یونا : چقدر دوسم داری
کوک : میخوای دقیق بگم
یونا : آره
کوک : اندازه ی تمام اقیانوسا یعنی تو اقیانوسا هستی که توش غرق شدم
یونا : یعنی واقعا انقدر دوسم داری " خجالت "
کوک : نباید بخاطر اندازه ای که من دوست دارم خجالت بکشی خانم کوچولو
یونا : ممنون
وقتی پیاده شده نزاشتم بره دستشو گرفتم
یونا : چی شده
کوک : یونا به هیچ کس هیچی نمیگی
یونا : باشه
ولش کردم سریع رفتم خونه
کوک : سلام خونه ی مثل جنگل
خونم خیلی بهم ریخته بود
رفتم تو اتاقم و تا ساعت ۸ شب داشتم رو پرونده ها کار میکردم که زنگ درو زدن تا درو باز کردم همه اومده بود
کوک : خب یه چیزیم میگن میخوان بیان
جین : من گفته بود امروز میایم
جنی : برو اون ور
رفتم کنار و تا اومدن تو با خونهی جنگل من مواجه شدن
جین : یا ابوالفضل
کوک : ها چیه یکم بهم ریختس
ته : غلط کردی یکم چند وقته اینجا رو تمیز نکردی
کوک : یه ساله
لباسامو از روی خونه جمع کردم و شیشه های الکل هم با پا انداختم یه ور
جنی : ماشاالله به تمیز کردن
کوک : گیر نده من همینطوری تمیز میکنم خوبه اتاقمو ندیدی
جیمین : هیچیم نداری بخورم
شینا : تو خیلی وقت نیست غذاخوردی
کوک : به جون جدم من خودم هیچی نمیخورم همش خوابم
ته : کجا میخواستی بری به سلامتی
کوک : هان اینا من هنوز لباسامو عوض نکردم ولی اومد خونه شروع کردم به حل کردن پرونده
جنی : الو خوبی
کوک : هان آره
رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم و برگشتم پایین
یونا : موهات بلند شده
کوک : یا جد سادات ........ آره دوساله کوتاه نکردم
جنی : اگه پیش من بودی روزی یک بار موهاتو کوتاه میکردم
کوک : من بعضی روزا اصلا نمیخوابم
نشستم رو زمین و به دیوار تکیه دادم
یونگی : حالا به غیر مافیا و معلم چه کاره شدی
جنی : شرکتو دادی به من
کوک : آیدل
گوشیم زنگ خورد
کوک : اوه اوه خفه شید منیجرمه
شرع مکالمه
کوک : الو سلام آقای هان
منیجر کوک : سلام کوک بدو بیا کمپانی
کوک : چرا
منیجر کوک هان : چون رئیس بیگ هیت
کوک : من مهمون دارم
منیجر کوک : تا نیم ساعت دیگه اینجا باش
پایان مکالمه
کوک : الو آقای هان .......... ای پدصگ کره خره .....
جنی : کوک کی بود و چی میگفت
ته : جدا آیدا شدی
کوک : منیجرمه باید برم کمپانی میاین
همه : اره
باهم رفتیم کمپانی
کوک : بیا مهمونامم آوردم فشار بخور
پی دی نیم : شما جئونی
هواسا : آره
کوک : چیکارم داشتین
پی دی نیم : جزو کمپانی من میشین ؟
کوک : چرا که نه اگه کاری ندارین من برم مهمون دارم
هان : پسره ی گستاخ
تا اومد بزنتم جاخالی دادم و با پا زدم تو شکمش
کوک : ببخشید آقای هان
پی دی نیم : برگام مافیایی
کوک : آره رطبه یک جهانی
جنی : الو بیمارستان
هان : زندم زنگ نزن محافظ گذاشتم یه هزار باری قرار بود بمیرم
کوک :......
🍊🧡
۵.۲k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.