دو برادر با دو دوست
دو برادر با دو دوست
پارت۱۷
سونیک
گردنمو هنوز ندیده
ایییی
بدجور میسوزه
طرف خیلی شبیه من بود ولی چشماش قرمز و قطره اشکای خونای داشت
واقعا ترسناک بود
سرمو به این طرفو اون طرف تکون دادم
تا این فکرا از سرم بیرون بره
لعنتی جوری گرنمو گاز گرفتو از خونم خورد که رکورد خوناشاما هم رد کرده...
تازه متوجه اطراف شدم
ناکلز... تلنز وای نه
میخواستم بلند شم که شدو مانع رفتنم شد
شدو : سونیک ...با این وضیعت کجا میخوای بری
بزور میتونستم حرف بزنم
من : م...میخوااام ..برم ..دن...دنبال ...
دیگه نتونستم حرف بزنم به نفس نفس افتادم...
خون خیلی زیادی از دست داده بودم
سیلور : آه...(نفس نفس زدن) سسونیک گردنت
خاک تو مخت سیلور چرا گفتی
زیر چشمی به شدو نگا کردم
دستشو سمت فکم برد و گرفتش و دقیقا فکمو به طرفی که اون هیولا گاز گرفته بود چرخوند
چشمامو بستم
شدو : این ..جای چیههه
من : ه..هیچی ...
اخم کرد
شدو : هیچی؟ یه جای بزرگ از دندون نیش رو گردنته اون وقت میگی هیچی نیست (عصبی)
میخواستم چیزی بگم که صدای خنده های بلند بلند اومد
هر سه مون به پله ها نگا کردیم
اره خودشه همون هیولا بود . ترسیدم
ایکس : اوه هاهاهاها ... شما چقدر لوسین هاهاهاها
شدو اومد جلوی منو سیلور و با صدای نسبتا بلند داد زد
شدو : عوضی اشغال ...چه مرکته...میخوای چکار کنی
اون : خب ... انگار قرارمونو یادت رفته ...اره
منو سیلور زمزمه : قرار؟
اون : اره قرار
چطوری صدامونو شنید
شدو : چه قراری
اون:.....
ادامه دارد...
پارت۱۷
سونیک
گردنمو هنوز ندیده
ایییی
بدجور میسوزه
طرف خیلی شبیه من بود ولی چشماش قرمز و قطره اشکای خونای داشت
واقعا ترسناک بود
سرمو به این طرفو اون طرف تکون دادم
تا این فکرا از سرم بیرون بره
لعنتی جوری گرنمو گاز گرفتو از خونم خورد که رکورد خوناشاما هم رد کرده...
تازه متوجه اطراف شدم
ناکلز... تلنز وای نه
میخواستم بلند شم که شدو مانع رفتنم شد
شدو : سونیک ...با این وضیعت کجا میخوای بری
بزور میتونستم حرف بزنم
من : م...میخوااام ..برم ..دن...دنبال ...
دیگه نتونستم حرف بزنم به نفس نفس افتادم...
خون خیلی زیادی از دست داده بودم
سیلور : آه...(نفس نفس زدن) سسونیک گردنت
خاک تو مخت سیلور چرا گفتی
زیر چشمی به شدو نگا کردم
دستشو سمت فکم برد و گرفتش و دقیقا فکمو به طرفی که اون هیولا گاز گرفته بود چرخوند
چشمامو بستم
شدو : این ..جای چیههه
من : ه..هیچی ...
اخم کرد
شدو : هیچی؟ یه جای بزرگ از دندون نیش رو گردنته اون وقت میگی هیچی نیست (عصبی)
میخواستم چیزی بگم که صدای خنده های بلند بلند اومد
هر سه مون به پله ها نگا کردیم
اره خودشه همون هیولا بود . ترسیدم
ایکس : اوه هاهاهاها ... شما چقدر لوسین هاهاهاها
شدو اومد جلوی منو سیلور و با صدای نسبتا بلند داد زد
شدو : عوضی اشغال ...چه مرکته...میخوای چکار کنی
اون : خب ... انگار قرارمونو یادت رفته ...اره
منو سیلور زمزمه : قرار؟
اون : اره قرار
چطوری صدامونو شنید
شدو : چه قراری
اون:.....
ادامه دارد...
- ۲.۴k
- ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط