همه شب راه دلم بر خم گیسوی تو بود

همه شب راه دلم بر خم گیسوی تو بود

آه از این راه که باریکتر از موی تو بود!



رهرو عشق از این مرحله آگاهی داشت

که ره قافله‌ی دیر و حرم، سوی تو بود.



#فروغی_بسطامی
دیدگاه ها (۱۱)

اگر چند تو را سیم از این ساز گسستهبزن این زخمه ٬ اگر چند در ...

با توآم تا با منی، پس با منی تا با توآممثل تو در قید و بند...

کجاست بارشی از ابر ِ مهربان ِ صدایت؟که تشنه مانده دلم در هوا...

سخن عشق تو بی آنکه برآید به زبانمرنگ رخساره خبر میدهد از حال...

متن محمد خوش بینای هوای نفسم فکر و خیالم همه تویوسف قلب خراب...

تو اگر دست نجنبانی دلم پیر شودطفل نوپای غزل باز زمین‌گیر شود...

دلم گرفته از صدای پای رفتنتصدای رفتنی که می سپارد روح مرا به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط