معرفی کتاب
#معرفی_کتاب
رمان من پیش از تو و رمان من پس از تو
نویسنده:جوجو مویز
ترجمه:مریم مفتاحی
خلاصه: رمان «پس از تو» روایت ساده ای است از زبان لو کلارک که تلاش می کند زندگی را از سر بگیرد و شروع دوباره ای داشته باشد. حالا که تحولات زیادی در او ایجاد شده است، به خودباوری و اعتماد به نفسی می رسد که به او کمک می کند تا با یک زاویه دید جدید به زندگی خودش بنگرد و پس از ضربه ای که در خصوص عشق می خورد، از خانواده اش فاصله بگیرد و به شهر بزرگی مثل لندن برود و زندگی مستقلی در پیش بگیرد.
در ابتدای داستان او به پاریس سفر می کند و مدتی تنهایی در اروپا می گردد و تجارب جدیدی کسب می کند. این دختر ساده که حالا بر خودش مسلط شده است به چنان خودباوری و اعتماد به نفسی می رسد که زندگی کردن در شهری مثل لندن را یاد می گیرد و می تواند از عهده خودش بر آید.
او یاد می گیرد که ذات زندگی عاری از توقف است و او نیز به عنوان ذره کوچکی از این هستی لایتناهی باید به راهش ادامه دهد و هرگز باز نایستد. او دوباره دل می بندد ولی اجازه نمی دهد که این دل بستن بندی ایجاد کند و او را در خود اسیر نماید. اجازه نمی دهد این دلبستگی او را از خودش بگیرد و دنیا را برایش کوچک کند بلکه برعکس عشق دوباره کمک می کند تا به دورنمای وسیع تری از زندگی برسد و به راهش ادامه دهد. آگاهانه شرایط را برای خودش به گونه ای می سازد که این دلبستگی به رهایی او بینجامد، نه اسارتش.
رمان من پیش از تو و رمان من پس از تو
نویسنده:جوجو مویز
ترجمه:مریم مفتاحی
خلاصه: رمان «پس از تو» روایت ساده ای است از زبان لو کلارک که تلاش می کند زندگی را از سر بگیرد و شروع دوباره ای داشته باشد. حالا که تحولات زیادی در او ایجاد شده است، به خودباوری و اعتماد به نفسی می رسد که به او کمک می کند تا با یک زاویه دید جدید به زندگی خودش بنگرد و پس از ضربه ای که در خصوص عشق می خورد، از خانواده اش فاصله بگیرد و به شهر بزرگی مثل لندن برود و زندگی مستقلی در پیش بگیرد.
در ابتدای داستان او به پاریس سفر می کند و مدتی تنهایی در اروپا می گردد و تجارب جدیدی کسب می کند. این دختر ساده که حالا بر خودش مسلط شده است به چنان خودباوری و اعتماد به نفسی می رسد که زندگی کردن در شهری مثل لندن را یاد می گیرد و می تواند از عهده خودش بر آید.
او یاد می گیرد که ذات زندگی عاری از توقف است و او نیز به عنوان ذره کوچکی از این هستی لایتناهی باید به راهش ادامه دهد و هرگز باز نایستد. او دوباره دل می بندد ولی اجازه نمی دهد که این دل بستن بندی ایجاد کند و او را در خود اسیر نماید. اجازه نمی دهد این دلبستگی او را از خودش بگیرد و دنیا را برایش کوچک کند بلکه برعکس عشق دوباره کمک می کند تا به دورنمای وسیع تری از زندگی برسد و به راهش ادامه دهد. آگاهانه شرایط را برای خودش به گونه ای می سازد که این دلبستگی به رهایی او بینجامد، نه اسارتش.
۴.۴k
۰۸ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.