p38 :
p38 :
ویو کوک :
رفتم درو باز کردم که دیدم یه آقای پیر اومده
پیرمرد : سلام پسرم ..من راهد گم کردم و حدود ۳ ساعته دنبال خانوادمم
کوک : اممم بله بفرمایین تو
پیرمرد : مرسی پسرم
کوک : وای خدا الان ا/ت حالش چطوری ؟؟( توی ذهنش )
ویو ا/ت :
همینطوری داشتم اینور و اونور نگاه میکردم که به یه اتاق رسیدم
+ هوووف نکنه توعم کلید میخوای
+ درو که باز کردم دیدم باز شد
+ برگاااام چه عجیب
+ رفتم داخل و با چیزایی که دیدم داشتم میلرزیدم
+ اونجا تمام دستای قطع شده و کله های بریده و شده بود که با زنجیر از سقف آویزون بود یه پرده بنفش هم اون جلو بود اول گفتم بیخیال ولی تا اینجا اومده بودم نمیتونستم کاری نکنم ...
+ رفتم جلو پرده رو زدم کنار با یه جنازه آشنا رو به رو شدم که یه نامه تو دستش بود ...
+ وادا فاخ این دیگه چیه ... برگه رو برداشتم و شروع کردم به خوندنش
+ پسرم تهیونگ الان که داری این نامه رو میخونی میخوام بهت بگم که من تمام دارایی ام رو به برادرت واگذار میکنم چون تو خیلی به برادر ناتنیت حسودی میکردی منم برای این که اختلاف زیادی بینتون نباشه دارایی رو به پسرم کیم مینو میدم و اونو برای تحصیل و ادامه کارم به ایتالیا میفرستم اونجا به عموش راحت تره ...
پدرت ...!
+ آخه یعنی چی برای چی باید کل دارایی رو به مینو بده ؟؟
+ آخه اصلا مینو کیه تاحالا تهیونگ چیزی نگفته
+ واااااای آخه یعنی چی اونم چرا جنازه این باید خونه ما باشه ؟؟
؟ : چون من نگهش داشتم ...!
+ چی ؟ ....اخخخخخخخه
+ وقتی صداشو شنیدم برگشتم ببینم کیه که یهو یه چیزی محکم خورد توی سرم و سیاهی..
...
ویو کوک :
کوک : خب آقا بهتره که .......هیییین ( ترسیدن )
کوک : داشتم با اون پیر مرده حرف میزدم که یهو با پاش زد توی شکمم و بعد چن نفر با لباسای سیاه بالا سرم بودن و یه کیسه کشیدن سرم ...!
ویو ا/ت :
+ آروم آروم چشامو باز کردم تا خواستم بلند شم دیدم پاهام و دستام به یه صندلی قفله ...
+ لعنتیااا بیاید منو باااز کنید ( داد )
؟ : هلو دارلینگ ( پوزخند )
+ تو دیگه کی هستی ؟؟
؟ : اونو بعدا میفهمی ...! حرف اصلیم اینه که تهیونگ کجاست ؟
+ چ...؟ تو با تهیونگ چه کار داری ؟
؟ : سوالمو با سوال جواب نده کجاست ؟؟ من میدونم کجا قایمش کردین
+ دیوانه شل مغز ...اخهخخخخ
+ داشتم حرف میزدم که یهو محکم زد تو گوشم
؟ : دفعه بعد با آرامش نمیزنم
+ این مثلا آرامشت بودددد
؟ : بنال ببینم کجاست ؟
+ من خودم دنبالشم چی میگی برای خودت ...!
؟ : گفتمممم کجااااستت؟؟ ( داد )
+ میگممم نمیدونمممم
؟: باشه ....
+ دیدم از در رفت بیرون منم با دستام که سعی میکردم طناب و باز کنم ....
....
خب گایز پارت بعد رو شب میزارم (: نزدیکای ساعت ۷ یا ۸ (:
بوص به کلتون
اگه قول بدید لایکارو رو به ۵۰ برسونین ) ۳ تا پارت میزارم پشت سر هم (:
ویو کوک :
رفتم درو باز کردم که دیدم یه آقای پیر اومده
پیرمرد : سلام پسرم ..من راهد گم کردم و حدود ۳ ساعته دنبال خانوادمم
کوک : اممم بله بفرمایین تو
پیرمرد : مرسی پسرم
کوک : وای خدا الان ا/ت حالش چطوری ؟؟( توی ذهنش )
ویو ا/ت :
همینطوری داشتم اینور و اونور نگاه میکردم که به یه اتاق رسیدم
+ هوووف نکنه توعم کلید میخوای
+ درو که باز کردم دیدم باز شد
+ برگاااام چه عجیب
+ رفتم داخل و با چیزایی که دیدم داشتم میلرزیدم
+ اونجا تمام دستای قطع شده و کله های بریده و شده بود که با زنجیر از سقف آویزون بود یه پرده بنفش هم اون جلو بود اول گفتم بیخیال ولی تا اینجا اومده بودم نمیتونستم کاری نکنم ...
+ رفتم جلو پرده رو زدم کنار با یه جنازه آشنا رو به رو شدم که یه نامه تو دستش بود ...
+ وادا فاخ این دیگه چیه ... برگه رو برداشتم و شروع کردم به خوندنش
+ پسرم تهیونگ الان که داری این نامه رو میخونی میخوام بهت بگم که من تمام دارایی ام رو به برادرت واگذار میکنم چون تو خیلی به برادر ناتنیت حسودی میکردی منم برای این که اختلاف زیادی بینتون نباشه دارایی رو به پسرم کیم مینو میدم و اونو برای تحصیل و ادامه کارم به ایتالیا میفرستم اونجا به عموش راحت تره ...
پدرت ...!
+ آخه یعنی چی برای چی باید کل دارایی رو به مینو بده ؟؟
+ آخه اصلا مینو کیه تاحالا تهیونگ چیزی نگفته
+ واااااای آخه یعنی چی اونم چرا جنازه این باید خونه ما باشه ؟؟
؟ : چون من نگهش داشتم ...!
+ چی ؟ ....اخخخخخخخه
+ وقتی صداشو شنیدم برگشتم ببینم کیه که یهو یه چیزی محکم خورد توی سرم و سیاهی..
...
ویو کوک :
کوک : خب آقا بهتره که .......هیییین ( ترسیدن )
کوک : داشتم با اون پیر مرده حرف میزدم که یهو با پاش زد توی شکمم و بعد چن نفر با لباسای سیاه بالا سرم بودن و یه کیسه کشیدن سرم ...!
ویو ا/ت :
+ آروم آروم چشامو باز کردم تا خواستم بلند شم دیدم پاهام و دستام به یه صندلی قفله ...
+ لعنتیااا بیاید منو باااز کنید ( داد )
؟ : هلو دارلینگ ( پوزخند )
+ تو دیگه کی هستی ؟؟
؟ : اونو بعدا میفهمی ...! حرف اصلیم اینه که تهیونگ کجاست ؟
+ چ...؟ تو با تهیونگ چه کار داری ؟
؟ : سوالمو با سوال جواب نده کجاست ؟؟ من میدونم کجا قایمش کردین
+ دیوانه شل مغز ...اخهخخخخ
+ داشتم حرف میزدم که یهو محکم زد تو گوشم
؟ : دفعه بعد با آرامش نمیزنم
+ این مثلا آرامشت بودددد
؟ : بنال ببینم کجاست ؟
+ من خودم دنبالشم چی میگی برای خودت ...!
؟ : گفتمممم کجااااستت؟؟ ( داد )
+ میگممم نمیدونمممم
؟: باشه ....
+ دیدم از در رفت بیرون منم با دستام که سعی میکردم طناب و باز کنم ....
....
خب گایز پارت بعد رو شب میزارم (: نزدیکای ساعت ۷ یا ۸ (:
بوص به کلتون
اگه قول بدید لایکارو رو به ۵۰ برسونین ) ۳ تا پارت میزارم پشت سر هم (:
۱۴.۰k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.