درونم، خلأیی است بیانتها،جایی که نه نغمه ی شادمانی طنین میافکند،و نه فغان اندوه گوش میخراشد.همهچیز به سکوتی سنگین مبدل گشته،و من در این سکوت، چون سایهای بیروح،ره میسپارم