پارت نهم رمان مافیا جئون
پارت نهم رمان مافیا جئون:
جوری میبوسیدم انگار چندین سال بود که اینو میخواست، دیگه نفس کم اورده بودم جونگکوک ازم جدا شد
-: میخوامت
+: چی... نه نه
کوک دستمو گرفت و بردم عقب ماشین شروع کرد به در اوردن لباسای هردومون وقتی کاملا لخت شدیم شروع کرد به مارک گذاشتن روی گردنم بعد لبامو بوسید، رفت پایین تر تا اینکه رسید به
ویو نویسنده
جونگکوک اروم اروم بوس میذاشت رو کل بدن ات تا اینکه رسید به ک**ص ات بعد زبونشو کرد توش و میخورد تا اینکه ابش اومد و خوردش
زبونشو کشید بیرون و بعد بجاش دیکشو کرد توش و شروع کرد به محکم گاییدن ات
یک راند
دو راند
سه راند
(مرد حسابی جا نبود تا تو ماشین نکنیش 😂)
-: بقیه اش برا امشب
....
ادامه دارد....
نویسنده: Elisa
جوری میبوسیدم انگار چندین سال بود که اینو میخواست، دیگه نفس کم اورده بودم جونگکوک ازم جدا شد
-: میخوامت
+: چی... نه نه
کوک دستمو گرفت و بردم عقب ماشین شروع کرد به در اوردن لباسای هردومون وقتی کاملا لخت شدیم شروع کرد به مارک گذاشتن روی گردنم بعد لبامو بوسید، رفت پایین تر تا اینکه رسید به
ویو نویسنده
جونگکوک اروم اروم بوس میذاشت رو کل بدن ات تا اینکه رسید به ک**ص ات بعد زبونشو کرد توش و میخورد تا اینکه ابش اومد و خوردش
زبونشو کشید بیرون و بعد بجاش دیکشو کرد توش و شروع کرد به محکم گاییدن ات
یک راند
دو راند
سه راند
(مرد حسابی جا نبود تا تو ماشین نکنیش 😂)
-: بقیه اش برا امشب
....
ادامه دارد....
نویسنده: Elisa
- ۳.۱k
- ۱۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط